بعد از مرگم اگر نسیمی گونه‌ات را بوسید بدان منم.#دوریات

نفرین؟ تو یک روزی جون من بودی. مگه آدم خودزنی می‌کنه؟ اون‌قد...

چقدر دوست داشتم که اینروزهامو برات تعریف کنم ولی ما دیگه با ...

‏دلم برات تنگ شده؛ باور کن برای نگفتن و ننوشتن همین چهار کلم...

اصلا اذیتت نمیکنه که ما دیگه باهم حرف نمیزنیم؟#دوریات

.جدایی نه از فاصله‌هاستو نه از درهایی که دیگر بسته‌اندجدایی ...

••.از دلِ من چه به جا مانده که بازآمده‌‌ای؟!#صائب_تبریزی.#دو...

.مۍآیــی بــا انــار و آینه در دست‌هایت یڪ دنیا آرامش در چشم...

چه میدونم مثلا بیا بگو امروز فلان آهنگ پلی شد، یاد تو افتادم...

من تاوان این دوست داشتنو خیلی وقته پیش پس دادم ...ولی الان ن...

••.آدمی را نامی بوده،نامی هست که گاه از شنیدنِ نابهنگامش برگ...

تصور می‌کردم دیگر به او فکر نمی‌کنم ؛اما کافی بود لحظه‌ای در...

:) مثلا شنبھ بیایی ، دلِ جمعھ بسوزد .#دوریات

بگو چگونه صدایت کنم که برگردی؟...#دوریات

دستـم را بگیرمی خواهم دستِ پر از این جهان بروم.#دوریات

پاشو بیا باهم بریم چایی داغ بخوریم دهنمون بسوزه تو این سرما ...

برگردمرا وادار نکنکه میان خودم و تو"یکی" را انتخاب کنممنهمه ...

من و توبی‌شک روزیهمزمان به هم فکر خواهیم کرد...#دوریات

آمدی به خاطر اینکه منم؟یا گم شدی و به‌جز نشانیِ من نمیدانی؟....

ــــــــ ــمیگم حالا تو نرو ، خيلی غذاها هستهنوز با هم نخورد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط