شروع کرد بی‌هدف شلیک کردن به سمتم. از روی خط سیر گلوله و نور...

ازدواج تنها افق پیش روی دختران مهاجر مجرد، برای خروج از مهما...

در آن سوی خاکریز شروع به جلو رفتن کردم. شروع کردم به شلیک به...

چه خون ها ریخته شد و سرمایه ها بر باد رفت که هیچ گاه بر نمی ...

از کنار سربازی رد شدم که گلوله، همه‌ی پایین‌تنه‌اش را سوراخ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط