۱۰۲
مطلب
۱۰۶
دنبال کننده
۱۸
دنبال شونده
من میدونستم، من میدونستم تَه این رابطه به هیچی ختم میشه من میدونستم قراره ازدستش بدم. منه لعنتی میدونستم قراره قلبم بشکنه و خورد بشه...همهی اینارو میدونستم ولی ادامه دادم، به عاشق بودنم، به دوست داشتنم، به توجه کردنام ادامه دادم.
وقتی حرفه اون میشد همه چی برام برعکس میشد همه خط قرمزام ناپدید میشد، همه هشدارا برام بی اهمیت میشد. و حالا شکستم، خورد شدم، درست مثله همون درخت پیر و بی جونی که تمامه شاخه هاش خشک شدن و با هر لمسی میشکنن.
هیچ امیدی برایِ زنده بودن و نفس کشیدن و زندگی کردن ندارم، درس