دو تا بچه بودن توی شکم مادر اولی میگه تو به زندگی بعد ای

دو تا بچه بودن توی شکم مادر. اولی میگه تو به زندگی بعد اینجا اعتقاد داری؟
دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
دومی: شاید مادرمونم ببینیم
اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی
مثل دنیای امروز ما و خدایی که همین نزدیکیست...
دیدگاه ها (۱۸)

دقت کردین انقدرکه بقیه راجبمون اطلاعات دارن خودمون نداریم؟؟!...

به بعضیا باس گفت :از بس پا دادی جانباز شدی!!! :|

فاصله هاکسی رااز بین نمیبردنزدیکی های سرداست که انسان رانابو...

سیگاربکش مست کنبغض کنگریه کندق کنولــــی باآدمای بی ارزش درد...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

پارت : ۱۸

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۳+اون تومیوکا گیو بود😀تموم شد. ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط