استبداد پیش از آنکه فکرش را بکنیم متولد می شود و آزادی پی
استبداد پیش از آنکه فکرش را بکنیم متولد می شود و آزادی پیش از آنکه فکرش را بکنیم می میرد. پاسداری از آزادی وظیفه نانوشته است.هم من،هم تو، در تولد آن و در مرگ این،مسئولیم. تولد استبداد یک حرکت بطئی نیست،چشمت را که باز کنی میبینی که با چماقی در دست.یا خنجری در پشت منتظر است تا تو حرف بزنی.این کوتوله ی چماق دار،افراد لال و کور و کر رابیشتر می پسندد تا اذهان کاوشگر. و سراسر تاریخ بشری از خون اندیشه هایی سرخ است که این کودک ناقص الخلقه،پرپر کرده است.آزادی اما یک شبه متولد نمی شود. خون دلها می خواهد،شب بیداری ها می خواهد،اشک می خواهد،درد می خواهد تا ذره ای از آزادی پا به دنیا بگذارد. آزادی زاده ی شک است.زاده ی ندانستن ها. و به همین خاطر است که من می پرسم و می پرسم و می پرسم. اما تو به تنهایی همه چیز را می دانی.راستی در ذهن تو چه شکلی دارد علامت سوال؟ تو به قطعیتی ایمان داری که(حداقل بعد از انیشتین)مرده است. در ذهن تو همه ی راه ها به خودت ختم می شوند.تو به هر چه که می نگری خودت را در آن می بینی.اصلا کم مانده خدا بشوی! فرعون هم دیکتاتوری بود که خود را خدای جاودان نامید.نکند فرعون وار هوای جاودانگی پیچیده باشد در سرت؟
خودت را مومیایی نکنی؟ می دانی که درون موزه ها دیگر جایی برای تو باقی نمانده است.من و تو میهمان دو روزه ی این دنیای کوچکیم.نه تو می مانی،نه من. آنچه ماندنی است ورای من و توست،باور کن.جاودانگی برای پرنده ای معنا دارد که رها باشد.برای پرنده ی اسیر که در قاب قفس گرفتار است نه تنها پرواز که جاودانگی هم تهی از معنی است.و باور کن پرنده ی قاب گرفته،تنها تصور باطلی از پرنده است نه خود پرنده.
#محمدرضاپریشی
کتاب:خط قرمز
نشر:قطر
خودت را مومیایی نکنی؟ می دانی که درون موزه ها دیگر جایی برای تو باقی نمانده است.من و تو میهمان دو روزه ی این دنیای کوچکیم.نه تو می مانی،نه من. آنچه ماندنی است ورای من و توست،باور کن.جاودانگی برای پرنده ای معنا دارد که رها باشد.برای پرنده ی اسیر که در قاب قفس گرفتار است نه تنها پرواز که جاودانگی هم تهی از معنی است.و باور کن پرنده ی قاب گرفته،تنها تصور باطلی از پرنده است نه خود پرنده.
#محمدرضاپریشی
کتاب:خط قرمز
نشر:قطر
۱.۶k
۱۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.