من همان غمگین این شهرم ه یار داشتم

من همان غمگین این شهرم ڪه یارے داشتم
من همان خاڪسترم، روزے شرارے داشتم
آن زمانے ڪه زدنیا رفته باشم شاد باش
بے قرار من مشو، شب هاے تارے داشتم
اے قرار قلب من، با اینڪه بودے دم به دم
بے تو من از جانب دل بے قرارے داشتم
آنچه را دیروز من در روزگارے داشتم
روزگارم را مَبین من هم دمارے داشتم
گَه زخود مے پرسم او نامهربانے ڪرد باز
بعد از آن هم داشتے این عشق؟! آرے داشتم!
بنده ے آزاد بودم، عاشقے ڪردم به بند
سوختم در خود ولے اے ڪاش یک راه فرارے داشتم
هر ڪجا رفتے به یادت نقش ڪن این جمله را
رفتے و در دل زیادت یادگارے داشتم
قبل و بعد از مرگ، فاضل با تو باشد، حیف تو
مے برے از یاد، حتے اینڪه یک سنگ مزارے داشتم.
دیدگاه ها (۴۷)

جا نمازم را به سمتت بی وضو وا کرده اممن خدای گمشـــده را تاز...

بی تو میمیرد دلم ، عشقم ببیـن حال مرابی وفا یک شب بیا جویا ش...

مبتلای تو ام و هرچه رعایت کردمبه خودم بیشتر از پیش سرایت کرد...

گاهی فقط یک ابر می ‌فهمد هوایم رایک روح سرگردان، سرای ناکجای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط