می روم کمی دوستت دارم بگیرم

می روم کمی دوستت دارم بگیرم
دو فنجان سیاه و سفید
مواد لازم برای کیک
کمی چای خشک
برای خودم یک شال سبز بگیرم
یک جفت گیره ی مو
کمی قرص خواب
می روم آلزایمر بگیرم
فراموش کنم که رفته ای
که برنمی گردی ...
توی چهارراه بایستم
فراموش کنم راه خانه را
پلیس بیاید
مردم جمع شوند دور و برم
کاغذی را توی جیبم پیدا کنند
که شعر نیست !
کلمات خودم نیستند
به راه بیافتم
راننده ای بگوید دور است گم می شوید
نشنوم ...
کسی بگوید حالش خوب نیست
نشنوم ...
راه بیافتم به سمتی که آمده بودم
گوش ندهم به صداهای مردم که درهم است
به قدمهای خودم که آشفته
یادم بیاید
آمده بودم دلم برایت تنگ شده است بگیرم
و دسته ای نرگس ...
دیدگاه ها (۱۴)

صبح هالباس آرامش بپوشدستهایت را باز ڪنچشمهایت را ببندو رو به...

می باید اندکی" دلخوشی "برای روزهای مبادا کنار می گذاشتم !مثل...

همیشه در رابطه یک نفر "شروع کننده" است...شروع میکند به حرمت ...

پروردگاراامروز صبح دلم که برایت تنگ می شودبا آنکه می دانم هم...

تک پارتی از شوگا

yek tarafe part : 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط