زمان زمان بلوغ است و فصل فصل هرس

زمان، زمان بلوغ است و فصل، فصل هرس
دل شکسته ی خود را بریدم از همه کس!

اگرچه سخت و صبورم، ولی بگو چه کنم
میان مدّعیان جوان و تازه نفس؟! .
سکوت وحشیِ چشمان بی مروت تو
کشانده پای جهان را به سمت سیب هوس!

دل و دماغ ندارم، تو نیستی... شب و روز
رها نمی شوم از دست فکرهای عبث

جدایی من و تو اتفاق مشکوکی ست
شبیه مرگ صمد در غروب تلخ ارس

بریدم از همه، برگرد تا که زنده شوم
و از تمام جهان سهم من تو باشی و بس! .
.
دیدگاه ها (۱۴)

دوست داشتن که لباس تن نیست که هر وقت دلت نخواست عوضش کنی خدا...

با " خودم " قهرمعاشقی مگر چقدر می ارزد که خودش را یادش رفته....

تصمیم دارم کودتا کنم!اصلا چرا کودتا...انقلاب میکنم!کم دیکتات...

تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مُرد...!😍 آنکه با چشم خود آدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط