ᵗʰᵉ ᵐᵒᵒⁿ ⁱˢ ʳᵉᵈ
ᵗʰᵉ ᵐᵒᵒⁿ ⁱˢ ʳᵉᵈ
P1
تند تند میدووییدم قدممام محکم بود نمیتونستم برسم به کلاس استاد ویولا گفته بود امروز باید زود برسیم اینقدر دوییدم که نمیتونستم نفس بکشم داشتم نزدیک مدرسه میشدم رفتم تو یکم خیز برداشتمو نفس کشیدم و دوباره تا کلاس دوییدم
فلش بک به کلاس
یکی از دانش اموزا. استاد استاد ا.ت چول داره میاد تو پنجره میبینمش
ویولا. من غایبیشو زدم
ویولا. خب بچه ها درسو امروز نمیتونیم بدیم مسئله ی مهمی پیش اومده پس خدانگهدار
ا.ت وارد کلاس شدو دیدی ک ویولا داره میره طرفش
+استاد من رانندم نیومده بود نمیتونستم بیام(نفس نفس)
استاد. به من هیچ ربطی نداره
این حرفو زدو رفت و پشت بند استاد جیمین اومد
# توهم دیر رسیدی؟
+اره رانندم نیومد
# ولش کن بیا بریم بشینیم اب میخوای برات بخرم؟
+نه مرسی
جیمین رفت اب بگیره و توهم نشستی ک بابات زنگ زد
+الو سلام بابا
بابات. ببخشید اشتباه زنگ زدم دخترم(تقریبا باهم سردن)
+بابا!؟
بابا. بله دخترم
+بابا میشه رانندم عوض کنی؟نمیاد دنبالم....بابا؟
نکاه کردم قطع شده بود باز باید خودم اخراجش کنم اون فقط بهم پول ن چیز دیگه ای...یه پیام اومد
خواهرم. سلام ا.ته عزیزم من با مادر صحبت کردم بهم گفت ک بهت پیم بدم بلیط گرفته بریم کره چون باهاش سره رفتن از اینجا قهری من بهت گفتم دلم برات تنگ میشه:)
همون احظه زنگ زدی به مادرت
مادرت. بفرمایید
+ماممان من گفتم نمیرم
مادرت. میدونی ک بزور میبرمت؟قرار نیست تنها باشی یه مدرسه ی خوب میبرمت خودمم بهت سر میزنم من ک مار خاصی ندارم همه کارارو خواهرت انجام میده
+میای؟
مادرت. البته ک میام ت دخترمی
+خیله خب...فقطط یک سال
مادرت باشه
P1
تند تند میدووییدم قدممام محکم بود نمیتونستم برسم به کلاس استاد ویولا گفته بود امروز باید زود برسیم اینقدر دوییدم که نمیتونستم نفس بکشم داشتم نزدیک مدرسه میشدم رفتم تو یکم خیز برداشتمو نفس کشیدم و دوباره تا کلاس دوییدم
فلش بک به کلاس
یکی از دانش اموزا. استاد استاد ا.ت چول داره میاد تو پنجره میبینمش
ویولا. من غایبیشو زدم
ویولا. خب بچه ها درسو امروز نمیتونیم بدیم مسئله ی مهمی پیش اومده پس خدانگهدار
ا.ت وارد کلاس شدو دیدی ک ویولا داره میره طرفش
+استاد من رانندم نیومده بود نمیتونستم بیام(نفس نفس)
استاد. به من هیچ ربطی نداره
این حرفو زدو رفت و پشت بند استاد جیمین اومد
# توهم دیر رسیدی؟
+اره رانندم نیومد
# ولش کن بیا بریم بشینیم اب میخوای برات بخرم؟
+نه مرسی
جیمین رفت اب بگیره و توهم نشستی ک بابات زنگ زد
+الو سلام بابا
بابات. ببخشید اشتباه زنگ زدم دخترم(تقریبا باهم سردن)
+بابا!؟
بابا. بله دخترم
+بابا میشه رانندم عوض کنی؟نمیاد دنبالم....بابا؟
نکاه کردم قطع شده بود باز باید خودم اخراجش کنم اون فقط بهم پول ن چیز دیگه ای...یه پیام اومد
خواهرم. سلام ا.ته عزیزم من با مادر صحبت کردم بهم گفت ک بهت پیم بدم بلیط گرفته بریم کره چون باهاش سره رفتن از اینجا قهری من بهت گفتم دلم برات تنگ میشه:)
همون احظه زنگ زدی به مادرت
مادرت. بفرمایید
+ماممان من گفتم نمیرم
مادرت. میدونی ک بزور میبرمت؟قرار نیست تنها باشی یه مدرسه ی خوب میبرمت خودمم بهت سر میزنم من ک مار خاصی ندارم همه کارارو خواهرت انجام میده
+میای؟
مادرت. البته ک میام ت دخترمی
+خیله خب...فقطط یک سال
مادرت باشه
۴.۷k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.