خسته ام مثل تو از کمرنگی دیدارها
خسته ام مثل تو از کمرنگی دیدارها
زندگی افتاده روی دنده ی تکرارها
ارتباط خانه را با کل دنیا قطع کن
جز ترافیک و گرانی، چیست در اخبارها؟
دنج و کوچک بود تهرانی که حالا کشوریست
مملو از بسیارها بسیار ها بسیار ها
خالی از احساس ،از لبخند، از غوغای عشق
شهر من افتاده گویی دست آدمخوارها
پیشتر، اینجا به جای کافه های تنگ و ترش
وعده می کردیم با هم لای شالیزار ها
کور شد ذوق پسرها، شعرگفتن سخت شد
مد شد از وقتی به جای دامن این شلوار ها
از دیارم حال، باقی مانده در ذهنم فقط
یاد عطر شاخه های یاس بر دیوار ها
آخر از این شهر با هم می رویم، افسوس که
آرزوهای مرا با خنده کشتی بارها
#مهدی_نورقربانی
زندگی افتاده روی دنده ی تکرارها
ارتباط خانه را با کل دنیا قطع کن
جز ترافیک و گرانی، چیست در اخبارها؟
دنج و کوچک بود تهرانی که حالا کشوریست
مملو از بسیارها بسیار ها بسیار ها
خالی از احساس ،از لبخند، از غوغای عشق
شهر من افتاده گویی دست آدمخوارها
پیشتر، اینجا به جای کافه های تنگ و ترش
وعده می کردیم با هم لای شالیزار ها
کور شد ذوق پسرها، شعرگفتن سخت شد
مد شد از وقتی به جای دامن این شلوار ها
از دیارم حال، باقی مانده در ذهنم فقط
یاد عطر شاخه های یاس بر دیوار ها
آخر از این شهر با هم می رویم، افسوس که
آرزوهای مرا با خنده کشتی بارها
#مهدی_نورقربانی
۵۶۷
۱۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.