داشتیم قدم میزدیم دوتایی

داشتیم قدم میزدیم دوتایی
هوس سیگار کردم
پاکت و از تو جیبم دراوردم
ی سیگار برداشتم گذاشتم گوشه لبم،
خواستم سیگار و روشن کنم که یهو دستمو گرفت
گفت منو ببین...
نکش...توروخدا ...
بخاطر من نکش...
دستمو از تو دستاش کشیدم فندک زدم به سیگاری که گوشه لبم بود،
روشن شد
ی پُک عمیق زدم
توچشاش نگاه کردم
گفتم دیگه نمیخام بخاطر کسی از چیزی بگذرم
حتی از سیگارم...!

#فرهام_سام
@dct_cafe
دیدگاه ها (۲)

من از دست دیگران ناراحت نمی شم،فقط نظرم را در موردشان عوض می...

نه با کسی بحث کننه از کسی انتقاد کنهر کی هر چی گفتبــگـو حق...

my baby girlPart:31season:2_________________________لونا" بع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط