مسعود
#مسعود
خواستم اذیتش کنم صورتمو بردم نزدیک تا اومدم گازشبگیرم که در یهو باز شد و و زنم با دیدن وضعم تو خودش کز کرده بود یهو به خودش و اومد و اخماشو گره زد:بیشعور کثافت آشغال عوضی این بود جواب عشق و محبتم به تو این بود جواب اعتمادم بهت هه این بود جواب حاصل زندگیمون از متنفرم با داد گفت ازتتت متنفرم دیگه نمیخوان ببینمت آشغال حرومزاده تا به خودم اومدم دیدم صوراش از عصبانیت به کبودی میزد انگار مهر سکوت نشسته بود رو لبام با مِن مِن گفتم:بی..بیتا(چون اسمشو نمیدونم نوشتم بیتا)اصلا جوری ک..که فکر میکنی نیس بیتا انگشت اشارشو بعنوان سکوت گذاشت رو لبش:هیسسس هیچی نگو دیگه نمیخوام دیگه صداتو بشنوم دختره با ترس اومد جلو بیتا:نه نه خانم باور کنید اولین باره همو میبینم اصلا نباید اینجور فکر کنید من بهشون بی ادبی کردن خواستن حسابمو برسونن که شم شما اومدین بیتا نیشخندی زد:با بوس حسابتو برسه؟خر خودتونید و بدون درنگ از اتاق رفت بیرون رفتم دنبالش که ماجرارو بهش بگم...
#نرگس
پوف کلافه ای کشید:مرییی پای توهم گیره ها مریم اخم غلیظی گرد:به من چههه خودش اومد جسبید بهم خیلی سرد بهش نگاه کردم:باشه حالا منو نکش😐مری نیشش باز شد:تعریف نکردی یه تا ابرونو دادم بالا:چیو؟ لب و لوچشو اویزون کرد:اینکه چرا امیر تورو میشناسه قیافه پوکر فیسی گرفتم واسه خودم:والا تاحالا هیچجای دنیا ندیده بودم کسی عشقشو نشناسه مریم چشاش از کاسه درومد:چییییییی عاشقته😳😳😳😳😳😳😳پقی زدم زیر خنده:واااای چقد زود باوری تو😂😂😂😂😂😂نه باو این کجا عاشق من بشه😂😂مریم چپ چپ نگام کرد:از اولشم باور نکردم اخه اون جوجه طلایی کیوت عاشقه تویه گودزیلای خودشیفته بشه چشن غره توپی بهش رفتم با اخم مصنوعی گفتم یه بار دیگه حرفتوو تکرار کن😡😡😡😡😡😡مریم از جاش بلند شد ازم فاصله گرفت:هوی چته وحشی😳رفت کنار در ایستاد خواستم بهش حمله کنم که درو باز کرد خورد به یه چیزی...
ادامه داره😊💙
خواستم اذیتش کنم صورتمو بردم نزدیک تا اومدم گازشبگیرم که در یهو باز شد و و زنم با دیدن وضعم تو خودش کز کرده بود یهو به خودش و اومد و اخماشو گره زد:بیشعور کثافت آشغال عوضی این بود جواب عشق و محبتم به تو این بود جواب اعتمادم بهت هه این بود جواب حاصل زندگیمون از متنفرم با داد گفت ازتتت متنفرم دیگه نمیخوان ببینمت آشغال حرومزاده تا به خودم اومدم دیدم صوراش از عصبانیت به کبودی میزد انگار مهر سکوت نشسته بود رو لبام با مِن مِن گفتم:بی..بیتا(چون اسمشو نمیدونم نوشتم بیتا)اصلا جوری ک..که فکر میکنی نیس بیتا انگشت اشارشو بعنوان سکوت گذاشت رو لبش:هیسسس هیچی نگو دیگه نمیخوام دیگه صداتو بشنوم دختره با ترس اومد جلو بیتا:نه نه خانم باور کنید اولین باره همو میبینم اصلا نباید اینجور فکر کنید من بهشون بی ادبی کردن خواستن حسابمو برسونن که شم شما اومدین بیتا نیشخندی زد:با بوس حسابتو برسه؟خر خودتونید و بدون درنگ از اتاق رفت بیرون رفتم دنبالش که ماجرارو بهش بگم...
#نرگس
پوف کلافه ای کشید:مرییی پای توهم گیره ها مریم اخم غلیظی گرد:به من چههه خودش اومد جسبید بهم خیلی سرد بهش نگاه کردم:باشه حالا منو نکش😐مری نیشش باز شد:تعریف نکردی یه تا ابرونو دادم بالا:چیو؟ لب و لوچشو اویزون کرد:اینکه چرا امیر تورو میشناسه قیافه پوکر فیسی گرفتم واسه خودم:والا تاحالا هیچجای دنیا ندیده بودم کسی عشقشو نشناسه مریم چشاش از کاسه درومد:چییییییی عاشقته😳😳😳😳😳😳😳پقی زدم زیر خنده:واااای چقد زود باوری تو😂😂😂😂😂😂نه باو این کجا عاشق من بشه😂😂مریم چپ چپ نگام کرد:از اولشم باور نکردم اخه اون جوجه طلایی کیوت عاشقه تویه گودزیلای خودشیفته بشه چشن غره توپی بهش رفتم با اخم مصنوعی گفتم یه بار دیگه حرفتوو تکرار کن😡😡😡😡😡😡مریم از جاش بلند شد ازم فاصله گرفت:هوی چته وحشی😳رفت کنار در ایستاد خواستم بهش حمله کنم که درو باز کرد خورد به یه چیزی...
ادامه داره😊💙
۳.۴k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.