می خواهم به یاد بچگیهایم تسبیح بدست بگیرم و دانه دانه بین

می خواهم به یاد بچگیهایم تسبیح بدست بگیرم و دانه دانه بیندازم.
و بگویم

می آید

نمی آید

می آید

نمی آید

و چه خوب است روی می آید بماند دانه تسبیحم...

مولای من!

امشب می خواهم سالهای نبودنت را با تسبیح دوره کنم
و
استخاره ای بگیرم با دلم و تسبیحی که دانه دانه اش نبودنت را به رخم می کشد.
آقای من !
کاش این شبها که من می خواهم آدم شوم تو بیایی...

زیبا می شود وقتی زمان امدنت با زمان آدم شدنم یکی شود!...
اللهم عجل لولیک الفرج
دیدگاه ها (۴)

حسادت، پَر...! کینه، پَر...! دشمنی، پَر...! نامهربانی، پَر.....

گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ نگار، در دومین یادواره زنان ش...

…دختران شهدا …عاقد دوباره گفت: « وکیلم؟...» پدر نبود!ای کاش ...

سلام آقای غریبم....چرا خواندمتان غریب؟مگر تمام شهر جشن برایت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط