عشق رمانتیک من
عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۲۵
ویو ساعت ۵ هانیل
بیدار شدم که دیدم هینا خانوم خواب تشریف دارن نگاه به ساعت انداختم یا امام ساعت ۵ که سریع رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و روتین پوستیمو انجام دادم میکاب کردم و یه کراپ مشکی پوشیدم با کفشای پاشنه بلند و رفتم پایین
آجوما: چه خوشگل شدی دخترم
هانیل: ممنون آجوما هینا خوابه هروقت بیدار شد بگید من رفتم سر قرارم بای
عینکمو گذاشتم و رفتم سمت ماشینم که گوشیم زنگ خورد ته بود جواب دادم و گفتم
هانیل: چی میخوای؟
تهیونگ: سلام بلد نیستی؟
هانیل: نه بلد نیستم کاری نداری قطع کنم
تهیونگ: اونو خودم یادت میدم به زودی
هانیل: حرف مفت نزن عوضی
تهیونگ خندید و گفت
ته: خب پرنسسم چی کار میکنی؟
هانیل: فضولیش به تو نیومده و قطع کرد
ویو هانیل
گازشو گرفتم اول رفتم یکم دور زدم و یه چیز خوردم که ساعت شده بود یه ربع ۸ و خودمو رسوندم به اون بار لعنتی و پیاده شدم و رفتم داخل که دیدمش و رفتم روبه روش نشستم و عینکمو گذاشتم تو کیفم و گفتم
هانیل: بگو
جونگ هی: چرا انقدر خشن یکم مهربون باش عزیزم
هانیل: نمیخوام الانم یا میگی یا برم
جونگ هی: نیشخندی زد و ادامه داد بهتره مهربون باشی چون الان کاره تو پیش من گیره و به من بستگی داره بگم یا نه
هانیل: از کجا معلوم راست میگی
جونگ هی: میتونی امتحان کنی و اشاره کرد به کنارش
(الان رو مبل نشستن نه صندلی)
رفتم نشستم کنارش و گفتم
هانیل: حالا بگو
که دستشو انداخت دور کمرمو چسبوند به خودش و گفت
جونگ هی: اینجوری بهتره
اخمام رفت تو هم که
هانیل: میگی یا نه
جونگ هی: لارا ۳ ساله که ایتالیا زندگی میکنه و برای فردا یه بلیط داره به کره و میخواد بگرده برای همیشه ساعت ۱۰ صبح راه میافته و ۱۲ ظهر میرسه میتونی هماهنگ بشی و سرموقع برسی اونجا و همدیگرو ببینید
هانیل: خوبه به درد یه کاری میخوری
خواستم بلند شم که دستشو بیشتر فشار داد بهش نگاه کردم که گفت
جونگ هی: نمیخوای به خاطر این اطلاعاتی که بهت دادم یه جایزه بدی بهم
هانیل: نه نمیخوام الانم دستتو بکش
به حرفم گوش نداد و که داشت صورتشو نزدیکم میکرد و حلقه دوره کمرمو سفت تر که یهو
اسلاید ۲ کراپ و موهای هانیل
اسلاید ۳ ناخناش
اسلاید ۴ عینکش
اسلاید ۵ کفشاش
اسلاید ۶ ماشینش
(حمایت نمیکنید منم یکم کرم میریزم😋)
❤😎پارت ۲۵
ویو ساعت ۵ هانیل
بیدار شدم که دیدم هینا خانوم خواب تشریف دارن نگاه به ساعت انداختم یا امام ساعت ۵ که سریع رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و روتین پوستیمو انجام دادم میکاب کردم و یه کراپ مشکی پوشیدم با کفشای پاشنه بلند و رفتم پایین
آجوما: چه خوشگل شدی دخترم
هانیل: ممنون آجوما هینا خوابه هروقت بیدار شد بگید من رفتم سر قرارم بای
عینکمو گذاشتم و رفتم سمت ماشینم که گوشیم زنگ خورد ته بود جواب دادم و گفتم
هانیل: چی میخوای؟
تهیونگ: سلام بلد نیستی؟
هانیل: نه بلد نیستم کاری نداری قطع کنم
تهیونگ: اونو خودم یادت میدم به زودی
هانیل: حرف مفت نزن عوضی
تهیونگ خندید و گفت
ته: خب پرنسسم چی کار میکنی؟
هانیل: فضولیش به تو نیومده و قطع کرد
ویو هانیل
گازشو گرفتم اول رفتم یکم دور زدم و یه چیز خوردم که ساعت شده بود یه ربع ۸ و خودمو رسوندم به اون بار لعنتی و پیاده شدم و رفتم داخل که دیدمش و رفتم روبه روش نشستم و عینکمو گذاشتم تو کیفم و گفتم
هانیل: بگو
جونگ هی: چرا انقدر خشن یکم مهربون باش عزیزم
هانیل: نمیخوام الانم یا میگی یا برم
جونگ هی: نیشخندی زد و ادامه داد بهتره مهربون باشی چون الان کاره تو پیش من گیره و به من بستگی داره بگم یا نه
هانیل: از کجا معلوم راست میگی
جونگ هی: میتونی امتحان کنی و اشاره کرد به کنارش
(الان رو مبل نشستن نه صندلی)
رفتم نشستم کنارش و گفتم
هانیل: حالا بگو
که دستشو انداخت دور کمرمو چسبوند به خودش و گفت
جونگ هی: اینجوری بهتره
اخمام رفت تو هم که
هانیل: میگی یا نه
جونگ هی: لارا ۳ ساله که ایتالیا زندگی میکنه و برای فردا یه بلیط داره به کره و میخواد بگرده برای همیشه ساعت ۱۰ صبح راه میافته و ۱۲ ظهر میرسه میتونی هماهنگ بشی و سرموقع برسی اونجا و همدیگرو ببینید
هانیل: خوبه به درد یه کاری میخوری
خواستم بلند شم که دستشو بیشتر فشار داد بهش نگاه کردم که گفت
جونگ هی: نمیخوای به خاطر این اطلاعاتی که بهت دادم یه جایزه بدی بهم
هانیل: نه نمیخوام الانم دستتو بکش
به حرفم گوش نداد و که داشت صورتشو نزدیکم میکرد و حلقه دوره کمرمو سفت تر که یهو
اسلاید ۲ کراپ و موهای هانیل
اسلاید ۳ ناخناش
اسلاید ۴ عینکش
اسلاید ۵ کفشاش
اسلاید ۶ ماشینش
(حمایت نمیکنید منم یکم کرم میریزم😋)
- ۷.۶k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط