عشق رمانتیک من

عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۲۳

ویو هانیل

با دل درد از خواب بیدار شدم میخواستم بلند بشم که دستی کشیدم اینور

تهیونگ: کجا میری بیب

دستشو پس زدم خواستم برم که اوفف دوباره بغلم کرد

تهیونگ: روش خیمه زدم و سرمو بردم تو گردنش و بوسه ها ریزی کاشتم و در آخر هم به لب ازش گرفتم و جدا شدم و بلندش کردم و کمکش کردم بره سرویس و بعد لباس تنش کردم و نشست رو تخت و گفت

هانیل: ازت بدم میاد عوضی🤧

تهیونگ حرفی نزد و سرمو بوسید و یه مسکن بهم داد و رفت بیرون آروم تکونی خوردم و مسکنو خوردم

هانیل: آهه اصلا حوصلشو ندارم نه الان نه برا شب که میاد خونه

و بعد مثه پنگوئن خودمو رسوندم به اتاق هینا و وارد شدم داشت لباس عوض میکرد

هانیل: جونکوک که نیست؟

هینا: نه نیست ولی آجیی بیا بغلم (با بغض🥺)


رفتم بغلش و دوتامون داشتیم گریه میکردیم که یکی در زد و بعد اجازه دادن اجوما اومد داخل و گفت

آجوما: وا دخترام چرا گریه میکنید

هینا و هانیل همزمان: آجومااا (حالت لوسییی)

و رفتند بغلش آجوما هم در مقابل بغلشون کرد و سرشونو ناز کرد و بعد ۱۰ مین پرسید

آجوما: خب بگید ببینم چتونه؟

هانیل: من بگم یا تو میگی

هینا: مم میگم آجومااا اون پسرای بی تربیتت دیشب مارو کردن (گریه😭😭)

آجوما: اوخی بچه هام اشکالی نداره پیش میاد مسکن خوردید؟

هانیل: من خوردم ولی هینارو نمیدونم

هینا: من نه

آجوما: خب پس بیاین بریم براتون یه سوپ درست کنم تا بهتر بشین.
دیدگاه ها (۰)

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۴ویو هینا با اجوما رفتیم پایین صبر کر...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۵ویو ساعت ۵ هانیلبیدار شدم که دیدم هی...

کیوتا کوکی جونمو فالو و لایک کنید💕https://wisgoon.com/adrina...

#انیمه#لایک_فالو_کامنت_فراموش_نشه✌🍫

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۰هانیل: سلام جانم توت فرنگی هینا: سلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط