ما بی غمان مست دل از دست دادهایم

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم


#شب_به_شعر
#حافظ
دیدگاه ها (۱)

درد دل من دواش می‌دانی توسوز دل من سزاش می‌دانی تومن غرق گنه...

تمام امروز داشتم به این فکر می‌کردم که چه جاهایی از زندگی‌ام...

بیا که قصرِ اَمَل سخت سست بنیادستبیار باده که بنیادِ عمر بر ...

#چه_میخواهید_نمیخواهم با خود چیزی حمل کنم.حتی اون خاطرات اند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط