🍒🌱يک شب از دست کسي
🍒🌱يک شب از دست کسي
باده اي خواهم خورد
که مرا با خود تا آن سوي اسرار جهان خواهد برد
با من از هست به بود
با من از نور به تاريکي
از شعله به دود
با من از آوا تا خاموشي
دورتر شايد تا عمق فراموشي
راه خواهد پيمود
کي از آن سرمستي خواهم رست ؟
کي به همراهان خواهم پيوست ؟
من اميدي را در خود
بارور ساخته ام
تار و پودش را با عشق تو پرداخته ام
مثل تابيدن مهري در دل
مثل جوشيدن شعري از جان
مثل باليدن عطري در گل
جريان خواهم يافت
مست از شوق تو از عمق فراموشي
راه خواهم افتاد
باز از ريشه به برگ
باز از بود به هست
باز از خاموشي تا فرياد
سفر تن را تا خاک تماشا کردي
سفر جان را از خاک به افلاک ببين
گر مرا مي جويي
سبزه ها را درياب
با درختان بنشين
کي ؟ کجا ؟ آه نمي دانم
اي کدامين ساقي
اي کدامين شب
منتظر مي مانم🍒🌱
((فريدون مشيري))
باده اي خواهم خورد
که مرا با خود تا آن سوي اسرار جهان خواهد برد
با من از هست به بود
با من از نور به تاريکي
از شعله به دود
با من از آوا تا خاموشي
دورتر شايد تا عمق فراموشي
راه خواهد پيمود
کي از آن سرمستي خواهم رست ؟
کي به همراهان خواهم پيوست ؟
من اميدي را در خود
بارور ساخته ام
تار و پودش را با عشق تو پرداخته ام
مثل تابيدن مهري در دل
مثل جوشيدن شعري از جان
مثل باليدن عطري در گل
جريان خواهم يافت
مست از شوق تو از عمق فراموشي
راه خواهم افتاد
باز از ريشه به برگ
باز از بود به هست
باز از خاموشي تا فرياد
سفر تن را تا خاک تماشا کردي
سفر جان را از خاک به افلاک ببين
گر مرا مي جويي
سبزه ها را درياب
با درختان بنشين
کي ؟ کجا ؟ آه نمي دانم
اي کدامين ساقي
اي کدامين شب
منتظر مي مانم🍒🌱
((فريدون مشيري))
۴.۲k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲