توی خوابم ماهی بودم

توی خوابم ماهی بودم.
تن کوچیک و فلس‌دارمو بغل گرفته بودی و دست می‌کشیدی به بال‌های نازک نارنجیم. گفتی هر لحظه می‌ترسم از دستم بلغزی و برای همیشه بری. بوسیدمت. روی پوستت پولک‌های شفاف نقره‌ای رویید،بعد هر دومون از بغل هم سُر خوردیم و برای همیشه رفتیم.
دیدگاه ها (۰)

اگه احساس کردی دوست ندارم فقط به صدای قاصدکا گوش بده،کسی ندو...

من نمیگم تو زیبایی،به‌جاش آرزو می‌کنم کاش یکی از قطره‌های اش...

عزیزترینم،هرچه باداباد.ما به دوست داشتن همدیگر ادامه می‌دهیم...

مرا در آغوش بگیر،در آغوش بگیر که تا آخرین تار و پود وجودم را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط