عشق اجباری
#عشق_اجباری
PT.1
علامت. ا.ت. +
علامت.اقای هان÷
علامت هیونجین._
علامت .نونا.*
+صب با صدای آقای هان بیدار شدم هان ساحب کافه س
+سلام ببخشید دیر کردم ببخشید نونا نونا بیدار شو
*بزار بخابم
+پاشو دیر کردیم
*ساعت نگاه کردم خاک بر سرم بلند شدم
+تند تند مسواک زدم لباس کارم پوشیدم رفتم پاین موهام باز کردم دوباره بستم یه مردی از در اومد تو خیلی کراش اما گفتم نه این معلومه از اون پول دار های عوضیه پس بخیال شدم
_رفتم تو کافه یه دختر بود خیلی ناز بود ازش خوشم اومد رفتم سر میز نشستم اومد سمتم
+رفتم تبلت برداشتم رفتم سمتش تعظیم کردم سلام قربان چی میل دارین
_ازش خوشم میومد اما انگاری از اون دخترا نبود خیلی روک گفتم باهام قرار بزار
+از حرفش پشمام ریخت جا....جان نه ببخشید اما من این کار نمی کنم و از اون دخترا که شما فکر میکنید نیستم لطفاً سفارشتون بدین
_چی الان درخواست منو رد کردی
+جناب از تون معلوم که خیلی پول دار هستید اما من از این عادم ها نیستم سرم گرفتم بالا لطفاً بفرماید جای دیگه اینجا هیچی نداریم
_بد میبینی کوچولو بلند شدم کتم برداشتم به فکر زد به سرم نگاش کردم پوز خند زدم رفتم بیرون
+عه هه مرتیکه عوضی
÷ا.ت بیا اینجاااا (داد)
+وای این دیگه چی میگه اومدم آقای هان رفتم تو اتاق تعظیم کردم بله
÷بیا برو یه قهوه ساز جدید بگیر این خرابه
+چشم کارت ازش گرفتم رفتم لباسم عوض کردم من زود میام نونا رفتم تاکسی گرفتم رسیدم به فروشگاه لوازم یه قهوه ساز گرفتم داشتم برمیگشتم وایسادم کنار خیابون یه ون مشکی اومد سمتم دستم کشید پرتم کرد تو ون ولم کنید دستمال گذاشتن جولو دهنم بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم....
خوووب این پارت یک بود امیدوارم خوشتون بیاد😅🥰
شرایط پارت دو: ۲۰😊
PT.1
علامت. ا.ت. +
علامت.اقای هان÷
علامت هیونجین._
علامت .نونا.*
+صب با صدای آقای هان بیدار شدم هان ساحب کافه س
+سلام ببخشید دیر کردم ببخشید نونا نونا بیدار شو
*بزار بخابم
+پاشو دیر کردیم
*ساعت نگاه کردم خاک بر سرم بلند شدم
+تند تند مسواک زدم لباس کارم پوشیدم رفتم پاین موهام باز کردم دوباره بستم یه مردی از در اومد تو خیلی کراش اما گفتم نه این معلومه از اون پول دار های عوضیه پس بخیال شدم
_رفتم تو کافه یه دختر بود خیلی ناز بود ازش خوشم اومد رفتم سر میز نشستم اومد سمتم
+رفتم تبلت برداشتم رفتم سمتش تعظیم کردم سلام قربان چی میل دارین
_ازش خوشم میومد اما انگاری از اون دخترا نبود خیلی روک گفتم باهام قرار بزار
+از حرفش پشمام ریخت جا....جان نه ببخشید اما من این کار نمی کنم و از اون دخترا که شما فکر میکنید نیستم لطفاً سفارشتون بدین
_چی الان درخواست منو رد کردی
+جناب از تون معلوم که خیلی پول دار هستید اما من از این عادم ها نیستم سرم گرفتم بالا لطفاً بفرماید جای دیگه اینجا هیچی نداریم
_بد میبینی کوچولو بلند شدم کتم برداشتم به فکر زد به سرم نگاش کردم پوز خند زدم رفتم بیرون
+عه هه مرتیکه عوضی
÷ا.ت بیا اینجاااا (داد)
+وای این دیگه چی میگه اومدم آقای هان رفتم تو اتاق تعظیم کردم بله
÷بیا برو یه قهوه ساز جدید بگیر این خرابه
+چشم کارت ازش گرفتم رفتم لباسم عوض کردم من زود میام نونا رفتم تاکسی گرفتم رسیدم به فروشگاه لوازم یه قهوه ساز گرفتم داشتم برمیگشتم وایسادم کنار خیابون یه ون مشکی اومد سمتم دستم کشید پرتم کرد تو ون ولم کنید دستمال گذاشتن جولو دهنم بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم....
خوووب این پارت یک بود امیدوارم خوشتون بیاد😅🥰
شرایط پارت دو: ۲۰😊
۶.۸k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.