عشق اجباری
#عشق_اجباری
PT.2
+وقتی به هوش اومدم توی اوتاق خیلی شیک بودم اما من اینجا چیکار میکنم کی منو آورده اینجا وقتی در باز شد باورم نشد اون اون همونی بود که صب اومده بود تو کافه
+تو با من چیکار داری چرا منو آوردی اینجا کمک کمک
_ساکت باش کوچولو هیچ کس اینجا کمکت نمی کنه من هرچی که دوست داشته باشم مال خودم میکنم تورم دوست دارم الان مال من میشی
+نه نه ولم کن هق هق خواهش میکنم هق هق باهام کاری نداشته باش دستم کشید پرتم کرد رو تخت نه نه ولم کن هق هق کمکککککک جیقققق ولم کن هق هق ترخدا هق هق
_دستاش بستم لباسش در آوردم بدون هیچ مقدمه واردش کردم مهکم زربع میزدم
+جیق میزدم هق هق ایییییی هق هق اههههههه جیققققققق اهههه اهههه اییی اههههه اههههه اههههه کمکک اییییی بستهههههه اهههه خواهش اهههه میکنم
_بعد یک ساعت ازش کشیدم بیرون افتادم کنارش اه چقدر خوب بودی ولی تنگ بودی
+اشغال عوضی باهام چیکار کردی هق هق چرا هق هق من هق هولش دادم از تخت افتاد
_تو چیکار کردی ها( داد)شلاقم از کمد برداشتم محکم میزدم بهش
+ترخدا نزن هق هق نزن ایییی هق هق بسه خواهش میکنم
_موهای سرش پیچوندم تو دستم دفع دیگه این جوری با من حرف نمی زنی فهمیدی سرش تکون داد فهمیدی یانه
+با ترس نگاش کردم ا...اره ببخشید
پایان پارت دو
PT.2
+وقتی به هوش اومدم توی اوتاق خیلی شیک بودم اما من اینجا چیکار میکنم کی منو آورده اینجا وقتی در باز شد باورم نشد اون اون همونی بود که صب اومده بود تو کافه
+تو با من چیکار داری چرا منو آوردی اینجا کمک کمک
_ساکت باش کوچولو هیچ کس اینجا کمکت نمی کنه من هرچی که دوست داشته باشم مال خودم میکنم تورم دوست دارم الان مال من میشی
+نه نه ولم کن هق هق خواهش میکنم هق هق باهام کاری نداشته باش دستم کشید پرتم کرد رو تخت نه نه ولم کن هق هق کمکککککک جیقققق ولم کن هق هق ترخدا هق هق
_دستاش بستم لباسش در آوردم بدون هیچ مقدمه واردش کردم مهکم زربع میزدم
+جیق میزدم هق هق ایییییی هق هق اههههههه جیققققققق اهههه اهههه اییی اههههه اههههه اههههه کمکک اییییی بستهههههه اهههه خواهش اهههه میکنم
_بعد یک ساعت ازش کشیدم بیرون افتادم کنارش اه چقدر خوب بودی ولی تنگ بودی
+اشغال عوضی باهام چیکار کردی هق هق چرا هق هق من هق هولش دادم از تخت افتاد
_تو چیکار کردی ها( داد)شلاقم از کمد برداشتم محکم میزدم بهش
+ترخدا نزن هق هق نزن ایییی هق هق بسه خواهش میکنم
_موهای سرش پیچوندم تو دستم دفع دیگه این جوری با من حرف نمی زنی فهمیدی سرش تکون داد فهمیدی یانه
+با ترس نگاش کردم ا...اره ببخشید
پایان پارت دو
۶.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.