دلنوشته.لیلی
#دلنوشته.لیلی
#تقدیم.به.حضرت.عشق.
#تنها.برای.چشمهایش
به بزم یاد تو دعوت دارم..!
با کوله باری از گل واژه های دلتنگی و احساس...
باز هم من و یادت که هنوزم که هنوزه نقش میزند تمام ایوان دلم را...
خالق گلستان روح و قلب منی...
نقش میزنی و میتکانی از قلبم تمام غبارهای مردن و سیاهی را...
کاش بودی از پس این پرده ها مینگریستی که چگونه در نبودت تنها با یادت گلدان های معرفت و عشق را همچون روز اول پرطراوت نگه داشته ام...
رو به روی آینه به صورتم دست میکشم...
بند بند چهره ام از عشق تو روایت میکند عشقی که چهره ام را می آراید و جوان نگه داشته...
میلغزد بر روی گیسوانم این دستانی که عهد کرده ام تنها نوازشگر تو باشند...
عطر سیب و شکوفه های بهاری را برایت لابه لای موهایم هنوز هم دارم...
آرامشی برای شبهایی که گم کرده دلت آرامش و قرار را...
سمت گلویم میدود دستانم تا که ناجی باشد و با نوازش رام کند این بغض ستیزه گر را...
اما یاد و دلتنگی تو فراتر از هر دست نوازشگریست...
گویا تمام دلتنگیها و طوفان و آشوب دنیایم آنجاست...
دو دنیای متضاد!!!...زیر گلویم میان سینه ام جایی که قلبم میتپد تا بیکرانها و تا ابدیت برایت شعر و دیوان و حیات دارم سر چشمه ی تمام حیاتم و تمام غزلهایم...تمام دیوانگی و کنده شدن از دنیای خاکی...
لبریز لبریزم...
من
اینجا
میان وعده گاه
عشق و معرفت...
تا همیشه بانوی غزلها و میراث دار عشق و معرفت تو خواهم بود..
💓 #تا.ابد.برای.تو...💓
#تقدیم.به.حضرت.عشق.
#تنها.برای.چشمهایش
به بزم یاد تو دعوت دارم..!
با کوله باری از گل واژه های دلتنگی و احساس...
باز هم من و یادت که هنوزم که هنوزه نقش میزند تمام ایوان دلم را...
خالق گلستان روح و قلب منی...
نقش میزنی و میتکانی از قلبم تمام غبارهای مردن و سیاهی را...
کاش بودی از پس این پرده ها مینگریستی که چگونه در نبودت تنها با یادت گلدان های معرفت و عشق را همچون روز اول پرطراوت نگه داشته ام...
رو به روی آینه به صورتم دست میکشم...
بند بند چهره ام از عشق تو روایت میکند عشقی که چهره ام را می آراید و جوان نگه داشته...
میلغزد بر روی گیسوانم این دستانی که عهد کرده ام تنها نوازشگر تو باشند...
عطر سیب و شکوفه های بهاری را برایت لابه لای موهایم هنوز هم دارم...
آرامشی برای شبهایی که گم کرده دلت آرامش و قرار را...
سمت گلویم میدود دستانم تا که ناجی باشد و با نوازش رام کند این بغض ستیزه گر را...
اما یاد و دلتنگی تو فراتر از هر دست نوازشگریست...
گویا تمام دلتنگیها و طوفان و آشوب دنیایم آنجاست...
دو دنیای متضاد!!!...زیر گلویم میان سینه ام جایی که قلبم میتپد تا بیکرانها و تا ابدیت برایت شعر و دیوان و حیات دارم سر چشمه ی تمام حیاتم و تمام غزلهایم...تمام دیوانگی و کنده شدن از دنیای خاکی...
لبریز لبریزم...
من
اینجا
میان وعده گاه
عشق و معرفت...
تا همیشه بانوی غزلها و میراث دار عشق و معرفت تو خواهم بود..
💓 #تا.ابد.برای.تو...💓
۵۶.۳k
۱۰ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.