⛓️بد بوی 🔮 پارت 14

⛓️بد بوی 🔮 پارت 14
الا:من دیگه هیچ چیزی به مثبت بین بودن ندارم 99% کوکه همین که گفتم
ا/ت: اینقدر رک نباش
الا:ببخشی
ا/ت: من برم
الا:برو بچه رو دم در خشک کردی
رفتم بیرون
ا/ت:ببخشید دیر کردم
جیمین :نه عزیزم، بیا بریم پیش یکی از دوستام باهم معرفیتون کنم
ا/ت:باشه
رفتیم سر میز تهونگ و الا، الا هنوز نیومده بود
جیمین :چطوری داداش
تهونگ :عالی تو چطوری
جیمین :خوب
تهونگ :معرفی نمیکنی
جیمین :عشقم ا/ت
عاشق و معشوق شد که
برگشت سمت من
جیمین :عزیزم بهترین دوستم تهونگ
تهونگ :خوشبختم زن داداش
زن داداشم شدم
ا/ت: خوشبختم
با تهونگ دست دادم که الا اومد
الا:ا/ت
تهونگ :همدیگرو میشناسید
الا:معلومه عزیزم ا/ت بهترین دوستمه
تهونگ :چه عالی، جیمین داداش همسر ایندم الا، الا داداشم جیمین
الا:خوشبختم
جیمین :همچنین، کوک ندیدی
تهونگ :نه
جیمین :بریم عزیزم
ا/ت:کجا
جیمین :پیش مامان بابا میگن بریم
ا/ت:باشه
تهونگ :عا به ماهم میگن بریم، بریم عزیزم
الا:بریم
رفتیم همه دور هم جمع شده بودن و یه اقایی رفت رو پیست شروع به حرف زدن کرد: همگی خیلی خوش اومدین، این جشن یه دورهمی خانوادگی بود، و ما توی این چشن زیبا 5 تا زوج جدید داریم، اولین زوج پسر آقای پارک و دختر آقای هوانگ
همه به ما نگاه کردن دست زدن
دومین زوج پسر آقای کیم و.....
🩹
پارت جدید میخواستم فردا بزارم دلم نیومد
🔮