Mad love
Mad love
عشق دیوانه وار
Part:4
ویو لیا
خسته شده بودم نمیخواستم اونجا بمونم
-اوم من یکم حوصله ندارم میرم تو اتاقم
جین: خوبی؟
-اره اره
از پله ها رفتم بالا و رسیدم دم اتاق
میخواستم گریه کنم نمیتونم عادت کنم
زدم زیر گریه
ویو تهیونگ
دیدم لیا داره میره که گوشوارش افتاد اما متوجه نشد*یاد سیندرلا افتادم*
رفتم سمت اتاقش تا گوشواره رو بهش بدم
در زدم اما مثل اینکه داشت گریه میکرد و متوجه نشد
پس رفتم تو
+ملکه حالتون خوبه
-شما اینجا چیکار میکنید هق
+گوشوارتون افتاده بود ملکه اومدم اونو بهتون بدم
-لطفا منو ملکه صدا نکن
+جالبه همه ارزوشونه این لقب روشون باشه
-اما من همه نیستم من دوسش ندارم *زد زیر گزیه*
+*ذهنش* باورم نمیشد هیچ حسی به جین نداره یجورایی خوشحال شدم
موقع گریه جذاب و کیوت شده بود بی اختیار رفتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش
+*لبخند *
-م من
+میدونم شوک شدی اما من میدونم خیلی زوده ما تازه امروز همو دیدیم اما عاشقت شدم نمیتونم انکار کنم وقتی گفتی حسی به پادشاه نداری خیلی خوشحال شدم
امیدوارم قبولم کنی(:
-ام من نمی..
+مشکلی نیست*پوکر*
تهیونگ رفت سمت در که
-منم دوست دارم
+چی چی واقعا؟
-اوهوم ولی نمیتونیم باهم باشیم چون جین
+نگران نباش براش یه فکری میکنیم*ذوق*
-*بغلش کرد*
شرط پارت بعد
15تا لایک
30تا کامنت* یه نفر نزاره*
عشق دیوانه وار
Part:4
ویو لیا
خسته شده بودم نمیخواستم اونجا بمونم
-اوم من یکم حوصله ندارم میرم تو اتاقم
جین: خوبی؟
-اره اره
از پله ها رفتم بالا و رسیدم دم اتاق
میخواستم گریه کنم نمیتونم عادت کنم
زدم زیر گریه
ویو تهیونگ
دیدم لیا داره میره که گوشوارش افتاد اما متوجه نشد*یاد سیندرلا افتادم*
رفتم سمت اتاقش تا گوشواره رو بهش بدم
در زدم اما مثل اینکه داشت گریه میکرد و متوجه نشد
پس رفتم تو
+ملکه حالتون خوبه
-شما اینجا چیکار میکنید هق
+گوشوارتون افتاده بود ملکه اومدم اونو بهتون بدم
-لطفا منو ملکه صدا نکن
+جالبه همه ارزوشونه این لقب روشون باشه
-اما من همه نیستم من دوسش ندارم *زد زیر گزیه*
+*ذهنش* باورم نمیشد هیچ حسی به جین نداره یجورایی خوشحال شدم
موقع گریه جذاب و کیوت شده بود بی اختیار رفتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش
+*لبخند *
-م من
+میدونم شوک شدی اما من میدونم خیلی زوده ما تازه امروز همو دیدیم اما عاشقت شدم نمیتونم انکار کنم وقتی گفتی حسی به پادشاه نداری خیلی خوشحال شدم
امیدوارم قبولم کنی(:
-ام من نمی..
+مشکلی نیست*پوکر*
تهیونگ رفت سمت در که
-منم دوست دارم
+چی چی واقعا؟
-اوهوم ولی نمیتونیم باهم باشیم چون جین
+نگران نباش براش یه فکری میکنیم*ذوق*
-*بغلش کرد*
شرط پارت بعد
15تا لایک
30تا کامنت* یه نفر نزاره*
۱۰.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.