عاشقمباش Loveme
#عاشقم_باش #Love_me
#پارت_3
با صدایه ترمز ماشین به خودم اومدم
راننده:
_رسیدیم خانوما امیدوارم سفر خوبی داشته باشید
سه تایمون ازش تشکر کردیمو بعد از حساب کردن کرایه تاکسی چمدونامونو برداشتیمو به داخل فرودگاه رفتیم(مدیونید اگه فکر کنید چندبار نزدیک بود فرودگاه رو بنویسم فروشگاه😂 )
د_وای بچه ها من خیلی ذوق دارمممم
س+جیغغغ داریم میریم سئول
آ_سئوللللل ماداریم میایم😍 پیش به سویه سئولللل
با این حرف آتنا هممون عین وحشیا با جیغ و خوشحالی رفتیم سمت جایگاه پروازمون
س_هی هی دخترا اونجارو چه خلبان خوشتیپی!😍 منکه عاشقش شدم
با این حرف ستی عین فضولا چشمامو تیز کردم تا ببینم کیو میگه
آ+چشماتو درویش کن خانومی زشته
د_کو کو کجاس? من نمیتونم ببینمش
د_اَه گمشید اونور اسفناجا
مردم جلو دیدمو گرفته بودن فرودگاه خیلی شلوغ بود برایه همین رفتم رویه یکی از صندلیایه داخل فرودگاه
آ_دیانا احمق بیا پایین آبرومونو بردی
س+عنتر فضول اینجوری که خیلی ضایه بازیه
با غر بهشون توپیدم من تا نبینم چه شکلیه این خلبانه که تو میگی نمیام پایین
هی هی بیا پایین
آتنا با عصبانیت اینو گفتو پیرهنم رو کشید منم که کفشام لیز بود پام پیچ خورد و افتادم تو بغل یکنفر
از ترس چشمامو بسته بودم و...
-------------------ادامه این قسمت تو پست بعد لطفا نظر بدین😍 😘 ❤
#پارت_3
با صدایه ترمز ماشین به خودم اومدم
راننده:
_رسیدیم خانوما امیدوارم سفر خوبی داشته باشید
سه تایمون ازش تشکر کردیمو بعد از حساب کردن کرایه تاکسی چمدونامونو برداشتیمو به داخل فرودگاه رفتیم(مدیونید اگه فکر کنید چندبار نزدیک بود فرودگاه رو بنویسم فروشگاه😂 )
د_وای بچه ها من خیلی ذوق دارمممم
س+جیغغغ داریم میریم سئول
آ_سئوللللل ماداریم میایم😍 پیش به سویه سئولللل
با این حرف آتنا هممون عین وحشیا با جیغ و خوشحالی رفتیم سمت جایگاه پروازمون
س_هی هی دخترا اونجارو چه خلبان خوشتیپی!😍 منکه عاشقش شدم
با این حرف ستی عین فضولا چشمامو تیز کردم تا ببینم کیو میگه
آ+چشماتو درویش کن خانومی زشته
د_کو کو کجاس? من نمیتونم ببینمش
د_اَه گمشید اونور اسفناجا
مردم جلو دیدمو گرفته بودن فرودگاه خیلی شلوغ بود برایه همین رفتم رویه یکی از صندلیایه داخل فرودگاه
آ_دیانا احمق بیا پایین آبرومونو بردی
س+عنتر فضول اینجوری که خیلی ضایه بازیه
با غر بهشون توپیدم من تا نبینم چه شکلیه این خلبانه که تو میگی نمیام پایین
هی هی بیا پایین
آتنا با عصبانیت اینو گفتو پیرهنم رو کشید منم که کفشام لیز بود پام پیچ خورد و افتادم تو بغل یکنفر
از ترس چشمامو بسته بودم و...
-------------------ادامه این قسمت تو پست بعد لطفا نظر بدین😍 😘 ❤
- ۲.۱k
- ۲۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط