خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سختتر

خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سخت‌تر
نیشخند دوستان اما دوچندان سخت‌تر

خنده‌هایم خنده‌ی غم،‌ اشک‌هایم اشک شوق
خنده‌های آشکار از اشک پنهان سخت‌تر

چید بالم را و درهای قفس را باز کرد
روز آزادی‌ست از شب‌های زندان سخت‌تر

صبح گل آرام در گوش چنار پیر گفت:
هرکه تن را بیشتر پرورد، شد جان سخت‌تر

مرگ آزادی‌ست وقتی بال و پر داری، کنون
زندگی سخت است اما مرگ از آن سخت‌تر
دیدگاه ها (۹)

ﺁﺩﻣﮏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺷﺪﯼﮔﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﺳﺮﺥ ﺗﻈﺎﻫ...

چرا با من نمیسازی توای دنیای وارونه؟چرا هیچی تو این روزا با ...

پیش من خاطره ای از تو بجا مانده هنوزاز تو در آینه ی خانه صدا...

سلام بر قاصدک های خبر رسان ...سلام بر اولین گام های به جا ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط