بیا با هم قراری بگذاریم...
بیا با هم قراری بگذاریم...
و یک شهر را "دنبال" هم بگردیم
آن لحظه که پیدا می کنیم هم را
استثنایی ترین "آغوش" مال من
"پیروزی" این بازی مال تو
بیا با هم قراری بگذاریم...
من "چای" دم می کنم
و انتظار را میفرستم به دنبالت
تو دیر کن خیلی دیر
وقتی آمدی
لذت "تماشای" چای خوردنت مال من
"غرور" این که کسی اینهمه دوستت دارد مال تو
بیا با هم قراری بگذاریم...
تو هر وقت خواستی بروی "برو"
درد این "خواستن و رها کردن" مال من
لذت این "آزادی مطلق" مال تو
《سخت است "بیقراری" کردن در "انتظار" قرار》
و یک شهر را "دنبال" هم بگردیم
آن لحظه که پیدا می کنیم هم را
استثنایی ترین "آغوش" مال من
"پیروزی" این بازی مال تو
بیا با هم قراری بگذاریم...
من "چای" دم می کنم
و انتظار را میفرستم به دنبالت
تو دیر کن خیلی دیر
وقتی آمدی
لذت "تماشای" چای خوردنت مال من
"غرور" این که کسی اینهمه دوستت دارد مال تو
بیا با هم قراری بگذاریم...
تو هر وقت خواستی بروی "برو"
درد این "خواستن و رها کردن" مال من
لذت این "آزادی مطلق" مال تو
《سخت است "بیقراری" کردن در "انتظار" قرار》
۱.۸k
۰۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.