به روزهایی رسیدیم

به روزهایی رسیدیم
دوست داشتن هامون را
پنهان کردیم...!؟
دلتنگیهامون را با غریبه ها درمیان گذاشتیم
از ارزوها
افسانه ساختیم...
برای ارامش
به شانه های دیگران تکیه دادیم!؟!
ته فنجانها دنبال سرنوشت گشتیم
و...
شاید خدا کاری کند
عاقبت
کسی اخر این داستان بخندد...

#فرشید_عسکری
دیدگاه ها (۱)

توُ را نداشتنشجاعت می خواهد،ندارم...#حسین_صفا

هیچکسناگهان نمی گذارد برود..!بتدریج می گذارد،ناگهان می رَود!...

چشمهایَش را بَست...!؟بی انکه بخوابداولین باری بود که گریه می...

اهسته در گوشم گفت...!!؟بلند شو صبح شده....ناگهاناز رویایی به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط