عاشقت هستم نگو این را نمی دانی بس است

عاشقت هستم نگو این را نمی دانی بس است
تا به کی این حاجت من را نمی خوانی؟ بس است
.
هی نگو منظور چشمم را نمی فهمی عزیز
هی نزن خود را به هر کوی و خیابانی، بس است
.
قلب من گویا تنفس می کند موی تو را
پس نَکُش با روسری دل را به آسانی، بس است
.
زیر باران عشق شور دیگری دارد بیا
عشق بازی کن گلم، دیگر مسلمانی بس است
.
ما که جان بر کف نهادیم و به سویت آمدیم
مهربانی کن که دیگر تیز دندانی بس است
.
چهره ات از رنج و غم آشفته و درهم شده
درد دل کن با دلم، انکار حیرانی بس است
.
بیت آخر شد کلام آخرم پاسخ بده...!
دوستت دارم! چرا از من گریزانی؟ بس است.
دیدگاه ها (۲۵)

اعتمادم را گرفتی باورم را پس بده شمع سوزانت شدم خاکسترم را پ...

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستیقلبمی اما سزاوار تپیدن نیس...

هر کسییک امید،یک عُصیان،یک از دست دادن،یک درد،یک تنهایی،یک ا...

بعد از گذشت یک سال من برگشتم ،امیدوارم در کنار شما عزیزان ،ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط