۱۳.
۱۳.
کوک:پی دی نیم گفت برم دفتر رفتم
فلش بک به اون روز
پی دی نیم:سلام پسرم خوبی
کوک:سلام بله خوبم شما خوبین
پی دی نیم:منم خوبم کوک تو درحال حاضر نامزد داریی
کوک:نه اقا ولی یه دختره هست میخوام بهش اعتراف کنم ولی متاسفانه فعلا تو کماع هست
پی دی نیم: عه پس حالا که معلوم نیست کی خوب بشه یه دختر برات دارم به دردت میخوره اسمش انا اگه رفتی باهاش تو رابطه اپن دخترو فراموش کن ولی چرا اینا هم نداره اگه میخوای ایدل بمونی
کوک:چشم
پایان فلش بک
کوک:همینطور که الان با آنام به تهیونگم بهت بگه
جینهو:حالا میگی چیکار کنیم الان منم بخوام نمیتونیم باهم باشیم
کوک:شاید شد تغییرش داد
کوک:باید یه راهیی باشه اها گفت اگه خیانت کنه یا توهین یا با کارت مخالفت کنه میتونین جداشین
جینهو:عالی میگم دیگه شب شدع میشه بریم یه چیز بخوریم
کوک:آره حتما
به یاد دانشگا نودل گوشت گذاشتیم خوردیم اون شب من. بقل کوک خوابیدم تا صبح
کوک:خانوم خابالو پاشو صبحانه بخور دیرم شد
جینهو:باشه
صبحانه خوردن
کوک:من میرم کمپانی
جینهو:راستی کوک امروز تولد جیهوپ
کوک:آره
جینهو:عه پس من کیک درست میکنم میام اونجا توهم با اعضا هماهنگ کن سوپرایزش کنیم
کوک:اوک فعلا
جینهو:فعلا
کوک رفت من کیک درست کردم که انا اومد خواستم برم که
آنا:بااجازه کی داریی میریی
جینهو:اقا اجازع داد
آنا:الان معلوم میشه
رفت تو اتاق تلفن حرف زد اومد
آنا:گمشو ولی دفعه بعدیی وجود نداره
رفتم
جیهوپ:سلام جینهو خوبی چه کیک خوشگلی نمیدونم کوک اعضا کجان الانا باید
بیان که یه دفعه پسرا از پشت اومدن با جینهو شعر تولدت مبارک رو خوندن
پسرا و جینهو:جیهود تولدت مبارک
جیهوپ:خوب بچه ها مرسی جینهو مرسی
کیک خوردیم یک قاچم واسه سوجین بردم بخوره رفتم خونه اومد تو دیدم صداهایی میاد رفتم بالا دیدم صدا ار اتاق مهمونه ولی ما ما که مهمون نداشتیم دیدم بلع آنا خیانت کرده منم عکس گرفتم ولی فهمید اومد دنبالم
آنا:یا پاک کن یا گوشی ور میشکونم
جینهو:اگه بهم برسی
گوشی رو گرفت شکوند ولی من سریع رفتم کمپانی
جینهو:کوک کوک کوک
کوک:بله چیشده
جینهو:آنا خیانت کرد منم عکس گرفتم ولی گوشیمو شکوند
کوک:اشکال نداره خونه دوربین داره
جینهو:باشه فعلا
کوک:فعلا
رفتم میدونستم اون شب اونجا دعوا واسم همین رفتم تو خیابون چرخیدم ساعت گذشت ۴ صبح بود رفتم پارک میگشتم که یکی دیدم شبیه کوک بود رفتم جلو اره خودش بود
جینهو:سلام کوک اینجا چیکار میکنی
کوک:چرا نرفتی خونه بیا برمت خونه
جینهو:کوک چرا بحثو میپچونی
کوک:بعدا حرف میزنیم
من رسوند خونش خودش رفت اون شب کمپانی
همچی رو زمین شکسته بود اتاقم بهم ریخته بود تمیز کردم متوجه شدم دیگ
کوک:پی دی نیم گفت برم دفتر رفتم
فلش بک به اون روز
پی دی نیم:سلام پسرم خوبی
کوک:سلام بله خوبم شما خوبین
پی دی نیم:منم خوبم کوک تو درحال حاضر نامزد داریی
کوک:نه اقا ولی یه دختره هست میخوام بهش اعتراف کنم ولی متاسفانه فعلا تو کماع هست
پی دی نیم: عه پس حالا که معلوم نیست کی خوب بشه یه دختر برات دارم به دردت میخوره اسمش انا اگه رفتی باهاش تو رابطه اپن دخترو فراموش کن ولی چرا اینا هم نداره اگه میخوای ایدل بمونی
کوک:چشم
پایان فلش بک
کوک:همینطور که الان با آنام به تهیونگم بهت بگه
جینهو:حالا میگی چیکار کنیم الان منم بخوام نمیتونیم باهم باشیم
کوک:شاید شد تغییرش داد
کوک:باید یه راهیی باشه اها گفت اگه خیانت کنه یا توهین یا با کارت مخالفت کنه میتونین جداشین
جینهو:عالی میگم دیگه شب شدع میشه بریم یه چیز بخوریم
کوک:آره حتما
به یاد دانشگا نودل گوشت گذاشتیم خوردیم اون شب من. بقل کوک خوابیدم تا صبح
کوک:خانوم خابالو پاشو صبحانه بخور دیرم شد
جینهو:باشه
صبحانه خوردن
کوک:من میرم کمپانی
جینهو:راستی کوک امروز تولد جیهوپ
کوک:آره
جینهو:عه پس من کیک درست میکنم میام اونجا توهم با اعضا هماهنگ کن سوپرایزش کنیم
کوک:اوک فعلا
جینهو:فعلا
کوک رفت من کیک درست کردم که انا اومد خواستم برم که
آنا:بااجازه کی داریی میریی
جینهو:اقا اجازع داد
آنا:الان معلوم میشه
رفت تو اتاق تلفن حرف زد اومد
آنا:گمشو ولی دفعه بعدیی وجود نداره
رفتم
جیهوپ:سلام جینهو خوبی چه کیک خوشگلی نمیدونم کوک اعضا کجان الانا باید
بیان که یه دفعه پسرا از پشت اومدن با جینهو شعر تولدت مبارک رو خوندن
پسرا و جینهو:جیهود تولدت مبارک
جیهوپ:خوب بچه ها مرسی جینهو مرسی
کیک خوردیم یک قاچم واسه سوجین بردم بخوره رفتم خونه اومد تو دیدم صداهایی میاد رفتم بالا دیدم صدا ار اتاق مهمونه ولی ما ما که مهمون نداشتیم دیدم بلع آنا خیانت کرده منم عکس گرفتم ولی فهمید اومد دنبالم
آنا:یا پاک کن یا گوشی ور میشکونم
جینهو:اگه بهم برسی
گوشی رو گرفت شکوند ولی من سریع رفتم کمپانی
جینهو:کوک کوک کوک
کوک:بله چیشده
جینهو:آنا خیانت کرد منم عکس گرفتم ولی گوشیمو شکوند
کوک:اشکال نداره خونه دوربین داره
جینهو:باشه فعلا
کوک:فعلا
رفتم میدونستم اون شب اونجا دعوا واسم همین رفتم تو خیابون چرخیدم ساعت گذشت ۴ صبح بود رفتم پارک میگشتم که یکی دیدم شبیه کوک بود رفتم جلو اره خودش بود
جینهو:سلام کوک اینجا چیکار میکنی
کوک:چرا نرفتی خونه بیا برمت خونه
جینهو:کوک چرا بحثو میپچونی
کوک:بعدا حرف میزنیم
من رسوند خونش خودش رفت اون شب کمپانی
همچی رو زمین شکسته بود اتاقم بهم ریخته بود تمیز کردم متوجه شدم دیگ
۱۱.۵k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.