بخدا سوز غمت خون جگر می آرد

بخدا سوز غمت خون جگر می آرد
سیل خون است که از چشم ترم می بارد

پای دل بسته به زنجیر خیالت شده است
گرچه زندان غمت نیز صفایی دارد

کافرم کردی و این فلسفه توحید است
عاشق آنست که معشوقه خدا پندارد

بخدا کاش بمیرم که دل بی رحمت
بس که آزرده مرا ، مرگ نمی آزارد

برو خوش باش ، ستم هات حلالت ظالم
که دل عاشق من نیز خدایی دارد
دیدگاه ها (۱)

💛 فروردینی های مهربون 🌼 اردیبهشت های صبور💛 خردادیای باحال...

عشقه دوشن دلی دیوانه من💓 سنی سویرم درده چاره سن💞 عشقه دوشن د...

همچون رگی که عاشق تیغ است دست از وصالت بر نمی دارممن مطمئنم ...

زندگی شاید همین باشدیک فریب ساده و کوچکآن هم از دست عزیزی که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط