وقتی خواهر کوچیکشونی و پر.یود میشی
وقتی خواهر کوچیکشونی و پر.یود میشی
چان:برات هات چاکلت درست میکنه وباهم میشید غیبت وونیونگ رو میکنید
لینو:بشقابتو میشکونه و فرار میکنه چون میدونه بفهمی سوسکش میکنی
چانگبین:ات بیا نودل بخوریم بریم پارک(کلی سرش غر زدی میخواد حالتو خوب کنه)
هان:کوچولو تو کی انقدر بزرگ شدییییی(ذوق*)
سونگمین:من بعید میدونم الان بالغ شده باشی هاا مطمعنی خواهر؟
هیونجین:خدایا عجب گیری کردمااا از یه طرف ننم از یه طرف خواهرم چار روز دیگه همزمان زنمم باهم پریود میشن خدا کمک(تو دلش*)
فلیکس:از صبحه دلتو گرفتی داری میمیری؟ات...ات
ات:پریودم...افتاااد؟؟(عصبی*)
فلیکس:افتاد(مظلوم*)
ای ان:بیا چایی نبات بخور نمیری بیوفتی رو دستمون(شوخی*)
این شوخی هم با حظور مامانت کرد که یدف سیلی نخوره
چان:برات هات چاکلت درست میکنه وباهم میشید غیبت وونیونگ رو میکنید
لینو:بشقابتو میشکونه و فرار میکنه چون میدونه بفهمی سوسکش میکنی
چانگبین:ات بیا نودل بخوریم بریم پارک(کلی سرش غر زدی میخواد حالتو خوب کنه)
هان:کوچولو تو کی انقدر بزرگ شدییییی(ذوق*)
سونگمین:من بعید میدونم الان بالغ شده باشی هاا مطمعنی خواهر؟
هیونجین:خدایا عجب گیری کردمااا از یه طرف ننم از یه طرف خواهرم چار روز دیگه همزمان زنمم باهم پریود میشن خدا کمک(تو دلش*)
فلیکس:از صبحه دلتو گرفتی داری میمیری؟ات...ات
ات:پریودم...افتاااد؟؟(عصبی*)
فلیکس:افتاد(مظلوم*)
ای ان:بیا چایی نبات بخور نمیری بیوفتی رو دستمون(شوخی*)
این شوخی هم با حظور مامانت کرد که یدف سیلی نخوره
۸.۷k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.