پسر گرسنه اش است شتابان به طرف یخچال می رود

پسر گرسنه اش است ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند


عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند


پسرک این را می داند


دست می برد بطری آب را بر می دارد


... کمی آب در لیوان می ریزد

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

 



پدر این را می داند پسر کوچولواش چقدر بزرگ شده است

#Maryam
دیدگاه ها (۱)

به سلامتیه اون پسری کهده سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...

آشوب همان حس غریبی ست که دارموقتی که به لبهای تو لبخند نباشد...

چقدر کم توقع شده ام...نه آغوشت رامی خواهم نه یک بوسه نه حتی ...

آدمهامنتظرندجهتی رااشتباه بروی,آنوقت است که آوارمیشوندرویت.....

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط