به سلامتیهاون پسری که

به سلامتیه اون پسری که

ده سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت  

بیست  سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت
... ... ... ... ..
سی سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه

باباش گفت چرا گریه میکنی..؟


گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...

#maryam
دیدگاه ها (۱)

آشوب همان حس غریبی ست که دارموقتی که به لبهای تو لبخند نباشد...

اشوبم آرامشم تویے...

پسر گرسنه اش است ، شتابان به طرف یخچال می روددر یخچال را باز...

چقدر کم توقع شده ام...نه آغوشت رامی خواهم نه یک بوسه نه حتی ...

🎥اعتراف عجیب سارق: با پول سرقت، کتونی ۲۰ میلیونی خریدم/خبراو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط