صرفا جهت تفکر
صرفا جهت تفکر...
ما که از هم توقعی نداریم !!!
فقط قرار است من چیزکی بنویسم و شما بخوانید و گاهی بخندید و گاهی گریه کنید...
و یک ردپائی بگذارید تا من بدانم که اینجا، توی این برهوت تنها نیستم
و برای خودم حرف نمیزنم!
اصلا" شما هستید که من بدانم حرفهایم را کسی دوست دارد...
خودم را هم شاید !!!
بعد میگذارم شما حرف بزنید و من میآیم به گوش دادنتان.
جز این که نیست؟ هست ؟!!
ما آدمها همه تنهائیم و آنها که میایند اینجا تنهاتر…
و هر چه آن بیرون توی دنیای آدمها تنهاتر باشیم، اینجا پررنگتریم.
بلندتر داد میزنیم.
ما، قابل ترحمترین موجودات این دنیا، پناه میبریم به آدمهائی که نمیشناسیمشان !!!
به رابطههائی از جنس ِدیتا، از جنس ِفیبرنوری!
و دل میبندیم به لبخندهای یک صورتک زرد رنگ که فقط گاهی قلبی گوشهاش هست !!!
با هم میخندیم و با هم گریه میکنیم.
به جای چشمهای هم، به مانیتور نگاه میکنیم
ما چقدر تنهائیم…
و چقدر ابعاد این تنهائی وحشت آور است…
...ولی یادمان رفته خدایی در این نزدیکیست...
ما که از هم توقعی نداریم !!!
فقط قرار است من چیزکی بنویسم و شما بخوانید و گاهی بخندید و گاهی گریه کنید...
و یک ردپائی بگذارید تا من بدانم که اینجا، توی این برهوت تنها نیستم
و برای خودم حرف نمیزنم!
اصلا" شما هستید که من بدانم حرفهایم را کسی دوست دارد...
خودم را هم شاید !!!
بعد میگذارم شما حرف بزنید و من میآیم به گوش دادنتان.
جز این که نیست؟ هست ؟!!
ما آدمها همه تنهائیم و آنها که میایند اینجا تنهاتر…
و هر چه آن بیرون توی دنیای آدمها تنهاتر باشیم، اینجا پررنگتریم.
بلندتر داد میزنیم.
ما، قابل ترحمترین موجودات این دنیا، پناه میبریم به آدمهائی که نمیشناسیمشان !!!
به رابطههائی از جنس ِدیتا، از جنس ِفیبرنوری!
و دل میبندیم به لبخندهای یک صورتک زرد رنگ که فقط گاهی قلبی گوشهاش هست !!!
با هم میخندیم و با هم گریه میکنیم.
به جای چشمهای هم، به مانیتور نگاه میکنیم
ما چقدر تنهائیم…
و چقدر ابعاد این تنهائی وحشت آور است…
...ولی یادمان رفته خدایی در این نزدیکیست...
- ۱۹۵
- ۱۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط