اسم عشق خوب یا بد
اسم عشق خوب یا بد
پارت ۳۴
..........دو هفته بعد..........
[ویو آنالی]
مثل عروسک روی صندلی نشستم...
یکی میکاپ بشدت کمی انجام میده ! یکی با موهام ور می ره
یکی هم با کرم پودر داره تمام سعیش می کنه که کبودی ها ناپدید کنه
چرا کسی به فکر قلبم که داره داغون میشه نیست ؟
هیچکس سراغم نمی گیره.. دنبالم نمی یاد.
داداشم دنبالم نیومده...چرا واقعا هیچکس ندارم ؟
جئون هر وقت بخواد کتکم می زنه...هر وقت بخواد تا حد مرگ می رسونم
مینها: خانم همه چیز تموم نوبت لباستون
از اتاق خارج شدن لباس پوشیدم و با قدمایی که از ترس می یومدن
به سمت طبقه پایین رفتم.
جونگ کوک: بالاخره اومدی..داشتی رو خودت اتم کشف می کردی
آنالی: کاور کردن کبودی ها طول کشید
همیشه اونی بودم که بدون ریاه مستقیم حرف میزدم...الانم همونم
پوف کلافه ای کشید...و جلو افتاد دنبالش رفتم
سوار ماشین شدیم
بعد چند مین به اون مکان مسخره رسیدیم
پیاده شدم... رفتم جلو که اومد روبروم..و دستم گرفت
دستم از دستش کشیدم...که محکم تر دستم گرفت و زمزمه کرد
جونگ کوک: آدم باش
وارد مهمونی مسخره مافیا ها شد...و خوب می دونم که تو این مهمونی یک نفره
کشته میشه...و یکی از صد رقبا کم میشه
روی کاناپه ای نشست...دستم گرفته بود..ول کن هم نبود
یک مرد اومد جلوی جئون نشست و لحن زشت و آزار دهنده ای داشت
[ویو جونگ کوک]
مردک عوضی داشته باش..لاش خور تن لش
پارت ۳۴
..........دو هفته بعد..........
[ویو آنالی]
مثل عروسک روی صندلی نشستم...
یکی میکاپ بشدت کمی انجام میده ! یکی با موهام ور می ره
یکی هم با کرم پودر داره تمام سعیش می کنه که کبودی ها ناپدید کنه
چرا کسی به فکر قلبم که داره داغون میشه نیست ؟
هیچکس سراغم نمی گیره.. دنبالم نمی یاد.
داداشم دنبالم نیومده...چرا واقعا هیچکس ندارم ؟
جئون هر وقت بخواد کتکم می زنه...هر وقت بخواد تا حد مرگ می رسونم
مینها: خانم همه چیز تموم نوبت لباستون
از اتاق خارج شدن لباس پوشیدم و با قدمایی که از ترس می یومدن
به سمت طبقه پایین رفتم.
جونگ کوک: بالاخره اومدی..داشتی رو خودت اتم کشف می کردی
آنالی: کاور کردن کبودی ها طول کشید
همیشه اونی بودم که بدون ریاه مستقیم حرف میزدم...الانم همونم
پوف کلافه ای کشید...و جلو افتاد دنبالش رفتم
سوار ماشین شدیم
بعد چند مین به اون مکان مسخره رسیدیم
پیاده شدم... رفتم جلو که اومد روبروم..و دستم گرفت
دستم از دستش کشیدم...که محکم تر دستم گرفت و زمزمه کرد
جونگ کوک: آدم باش
وارد مهمونی مسخره مافیا ها شد...و خوب می دونم که تو این مهمونی یک نفره
کشته میشه...و یکی از صد رقبا کم میشه
روی کاناپه ای نشست...دستم گرفته بود..ول کن هم نبود
یک مرد اومد جلوی جئون نشست و لحن زشت و آزار دهنده ای داشت
[ویو جونگ کوک]
مردک عوضی داشته باش..لاش خور تن لش
- ۱۶.۴k
- ۰۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط