سالهاست گناه کارم که دگر

سالهاست گناه کارم که دگر
نمی شنوم صدایش
آی دل خوشه تو آری
مظنون این سبق توی
افتاده است بر جانم آن نگاهش
مثال مرغ گرفتار افتادم به دامش
در چشم سوخته و مذاب اش
می سوزم هیچ او هیچ شرر ندارد
🌪️
دیدگاه ها (۰)

پیچیده در هیاهو ای قبله ای زمانهروزی در باغ دیدم آن یار ناز ...

بس است غروری مکن آید آن آفت این زمانهچو سایه به جان اش افتم...

میرم به مسافری مرگ می گرددبالای سرم ای جانم ای مرگ تو امان ب...

یاران یاران یار می رودو شما جای آن یاران آی یارانمی روند و م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط