عضو هشتم
عضو هشتم
وقتی از جیمین حامله ای و بچهرو نمی خوای
پارت اول
یک ماه بعد
نشسته بودم رو تخت منتظر صدای پیامک گوشیم بودم تا جواب تستم بیاد فقط امیدوارم مثبت نباشه
با صدای گوشیم سریع دویدم سمتش که پسرا متعجب بهم نگاه کردن با دیدن جواب خون تو رگ هام خشک شد مثبت بود مثبت بود من حامله بودم اما نباید این اتفاق می افتاد باید قبل از اینکه کسی میفهمید سقطش میکردم
جیمین:حالت خوبه ؟
سعی کردم بغضمو پنهون کردم و لبخند بزنم
ات:آره ..آره خوبم
رفتم تو اتاقم
گوشیم رو دوباره برداشتم و به منیجرمون زنگ زدم
بعد از پسرا منیجرمون بهترین دوستم بود
(اسمش کاریناست)
کارینا: سلام
ات:سلام کارینا
کارینا:سلام چیزی شده؟
ات: من حاملم
کارینا:چی داری میگی ؟! از کی ؟
ات: مهم نیست ازکی میتونی برام وقت بگیری برم سقطش کنم
کارینا:هرجا بخوای بری باید رضایت پدر بچه هم باشه
ات:خب پس چیکار کنم
کارینا:یه سری قرص میام بهت میدم سه روز در هفته ازش بخور
ات:باشه منتظرم زود بیا
همون لحظه در باز شد
جیمین:ات چیزی شده ؟
ات:نه براچی
جیمین:تا رفتی سر گوشیت قیافت یه جوری شد
ات:نگران نباش حالم خوبه
رفتم و رو گونش رو بوسیدم
جیمین:هنوزم وقتی نزدیکم میشی قلبم تند تند میزنه
بغلش کردمو و سرمو کردم تو گردنش
ات:الانم داره تند میزنه
جیمین :میدونی که عواقب این کارات چیه
با فکر بچه سریع از جیمین جدا شدم
ات:من دیگه برم
جیمین:میخوای فرار کنی(خنده)
ات: آره (خنده)
جیهوپ: ات بیا کارینا کارت داره (بلند)
ات: اومدم اومدم
سریع دویدم پایین
ات:زود باش بده
همه با تعجب برگشتن سمتم
ات:بیا ببینم
بردمش تو حیاط
ات:بده
کارینا: ات تو مطمعنی ؟
ات: تو که میدونی کارینا کمپانی نمیزاره نگهش دارم اگه هم جیمین بفهمه داغون میشه
کارینا:بچه از جیمینه!؟
ات: آره
کارینا:چند وقتشه ؟
ات: نمیدونم
کارینا:آخرین باری که رابطه داشتین کی بوده ؟
ات: تقریبا دو ماه پیش
کارینا:یعنی بچه دو ماهشه؟
ات:آره(بغض)
یک هفته بعد
امروز رفتم دکتر اما بچه هنوز سقط نشده بود زنگ زدم کارینا
کارینا:الو
ات:بچه هنوز سقط نشده مطمعنی قرص ها کار میکنه ؟
کارینا: به این زودی که سقط نمیشه
ات: بیشتر از این نمیتونم نگهش دارم شکمم بزرگ شده جیمین میخواد باهام رابطه داشته باشه و هر دفعه دارم میپیچونمش ( بلند)
کارینا: ات تنها راه همینه اگه...
بدون توجه به حرف زدنش گوشی رو قطع کردم و دوتا از اون قرص ها خوردم
با یاد آوری حرف کارینا یه لحظه خشکم زد
( کارینا:یه سری قرص میام بهت میدم سه روز در هفته ازش بخور )
ولش کن مگه تعدادش مهمه آخر که بچه رو میکشه
کل بسته قرص رو ریختم تو دستم و همش رو خوردم و راه افتادم سمت خونه
وقتی از جیمین حامله ای و بچهرو نمی خوای
پارت اول
یک ماه بعد
نشسته بودم رو تخت منتظر صدای پیامک گوشیم بودم تا جواب تستم بیاد فقط امیدوارم مثبت نباشه
با صدای گوشیم سریع دویدم سمتش که پسرا متعجب بهم نگاه کردن با دیدن جواب خون تو رگ هام خشک شد مثبت بود مثبت بود من حامله بودم اما نباید این اتفاق می افتاد باید قبل از اینکه کسی میفهمید سقطش میکردم
جیمین:حالت خوبه ؟
سعی کردم بغضمو پنهون کردم و لبخند بزنم
ات:آره ..آره خوبم
رفتم تو اتاقم
گوشیم رو دوباره برداشتم و به منیجرمون زنگ زدم
بعد از پسرا منیجرمون بهترین دوستم بود
(اسمش کاریناست)
کارینا: سلام
ات:سلام کارینا
کارینا:سلام چیزی شده؟
ات: من حاملم
کارینا:چی داری میگی ؟! از کی ؟
ات: مهم نیست ازکی میتونی برام وقت بگیری برم سقطش کنم
کارینا:هرجا بخوای بری باید رضایت پدر بچه هم باشه
ات:خب پس چیکار کنم
کارینا:یه سری قرص میام بهت میدم سه روز در هفته ازش بخور
ات:باشه منتظرم زود بیا
همون لحظه در باز شد
جیمین:ات چیزی شده ؟
ات:نه براچی
جیمین:تا رفتی سر گوشیت قیافت یه جوری شد
ات:نگران نباش حالم خوبه
رفتم و رو گونش رو بوسیدم
جیمین:هنوزم وقتی نزدیکم میشی قلبم تند تند میزنه
بغلش کردمو و سرمو کردم تو گردنش
ات:الانم داره تند میزنه
جیمین :میدونی که عواقب این کارات چیه
با فکر بچه سریع از جیمین جدا شدم
ات:من دیگه برم
جیمین:میخوای فرار کنی(خنده)
ات: آره (خنده)
جیهوپ: ات بیا کارینا کارت داره (بلند)
ات: اومدم اومدم
سریع دویدم پایین
ات:زود باش بده
همه با تعجب برگشتن سمتم
ات:بیا ببینم
بردمش تو حیاط
ات:بده
کارینا: ات تو مطمعنی ؟
ات: تو که میدونی کارینا کمپانی نمیزاره نگهش دارم اگه هم جیمین بفهمه داغون میشه
کارینا:بچه از جیمینه!؟
ات: آره
کارینا:چند وقتشه ؟
ات: نمیدونم
کارینا:آخرین باری که رابطه داشتین کی بوده ؟
ات: تقریبا دو ماه پیش
کارینا:یعنی بچه دو ماهشه؟
ات:آره(بغض)
یک هفته بعد
امروز رفتم دکتر اما بچه هنوز سقط نشده بود زنگ زدم کارینا
کارینا:الو
ات:بچه هنوز سقط نشده مطمعنی قرص ها کار میکنه ؟
کارینا: به این زودی که سقط نمیشه
ات: بیشتر از این نمیتونم نگهش دارم شکمم بزرگ شده جیمین میخواد باهام رابطه داشته باشه و هر دفعه دارم میپیچونمش ( بلند)
کارینا: ات تنها راه همینه اگه...
بدون توجه به حرف زدنش گوشی رو قطع کردم و دوتا از اون قرص ها خوردم
با یاد آوری حرف کارینا یه لحظه خشکم زد
( کارینا:یه سری قرص میام بهت میدم سه روز در هفته ازش بخور )
ولش کن مگه تعدادش مهمه آخر که بچه رو میکشه
کل بسته قرص رو ریختم تو دستم و همش رو خوردم و راه افتادم سمت خونه
۹.۹k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.