کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید

کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید
کسی تنهایی مارا نمی گرید
دلم در حسرت یک دست
دلم در حسرت یک دوست
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست
و اما با توام ای آنکه بی من
مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی
کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق
مهمان میکند ما را
بگو ای دوست
بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی
تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی
تو حتی روزهای تلخ نامردی
نگاهت التیام دستهایت را دریغ از ما نمیکردی
من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت
من امشب با تمام کودکیهایم برایت
اشک خواهم ریخت
من امشب دفتر تقویم عمرم را
به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد
همان دریا که میگفتی
که بغض شکوه هایم از گلویش موج خیزش
زخم برمیداشت
بگو ای دوست بگو ای آنکه بی من
مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد
تا انتهای باغ بارانی..

دیدگاه ها (۴)

زير تاريكي شبديدن مهتاب قشنگ است.چه خيالي است اگر بال ندارم؟...

لطفا ۲دقیقه وقت بذارید و بخونید.شاید راجب خودمون و رفتارامون...

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکستحق با سکوت بود، صدا در گلو شکست...

اﻫاﻰ ﺩﺧﺘـــــــــﺮا !!!ﺑﻴﺎ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﺭﺍﺯﻯ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﻳﻢﭘﺴﺮﻫﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ...

( گناهکار ) ۱۱۵ part شاید اگه صدای مزاحم مین سو بلند نمیشد ا...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط