گفتی که

گفتی که:

"چو خورشید٬ زنم سوی تو پر٬

چون ماه ٬ شبی می کشم از پنجره سر!"

اندوه٬ که خورشید شدی٬

تنگ غروب!

افسوس

٬ که مهتاب شدی٬

وقت سحر!
دیدگاه ها (۵)

عشق ما دهکده یی ست که هرگز به خواب نمی رودنه به شبان ونه به ...

خدایا می شود من هم شوم خالقدرون بوم نقاشی قلم در دست من وانگ...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

خیال بودنت آنقدر شیرین است برای دلم که گاهی اوقاتدست خیالت ر...

تو که نیستی عقربه‌های ساعت دو سوزن کندند که بیهوشی تزریق می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط