"حزب الله"ی وجود ندارد!
"حزب الله"ی وجود ندارد!
✍ ️️سلمان کدیور
✅ علت شکست جریان حزب الهی در عرصه سیاسی، چیست؟ چرا مردم به جریان های مدعی انقلاب اقبال نشان نداده اند و نخواهند داد؟
✅ پاسخ ساده است. چون آنها ما را دوست ندارند. مردم سال به سال از حزب الهی ها فاصله می گیرند و همین اندک محبت هم از صدقه سر شهدای مدافع حرم است. به راستی چرا جریان به اصطلاح حزب اللهی در حال از دست دادن جایگاه خود در میان مردم هستند؟
✅ علت این است که این جریان هرچه میگذرد از مطالبات اساسی مردم دور و به سمت امیال حاکمیت متمایلتر می شود. و این عدم استقلال آنان از حاکمیت، سبب ورود و بهره مندی آنان از عایداتی می گردد که آنها را به درجه وابستگی می رساند. وابستگی که سبب نادیده گرفتن #حق و #عدالت می شود؛ تا از چشم مردم به تدریج بیفتند.
✅ چند مدت پیش در جمعی گفتم که اگر حقیقت را بخواهیم، جریانی به نام حزب الله اصلا وجود ندارد در کشور ما. دوستان برآشفتند. اگر «حزب الله» را مفهومی قرانی نه ساختگی بدانیم، خداوند آنها را اینگونه معرفی می کند:
✅ لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ (سوره مجادله -22)
✅ قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و (در عین حال) کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند ـ هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند ـ دوست بدارند. در دل اینها است که (خدا) ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است، و آنان را به بهشتهایی که از زیر (درختان) آن جویهایی روان است در میآورد؛ همیشه در آن جا ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند؛ اینانند حزب اللّه، آری، حزب خدا است که رستگارانند.
✅ آیه شریف؛ مهمترین صفت حزب الله را عدم وابستگی به هیچ فرد یا حزب و دار و داسته ای می داند. آنان تنها و تنها خود را به خداوند متصل کرده و خود را تنها در قبال او پاسخگو می دانند. کسانی که در برابر انحراف هیچ کس حتی اگر پدر و برادرشان باشد و یا از حزب و عشیره شان باشد سکوت نمی کنند.
قران می فرماید نمی یابی آنان را که ادعای دوستی خدا و رسول کنند، مگر اینکه چنان اخلاق و منشی داشته باشند. یعنی در آنها نفاق و استاندارد دوگانه ای نیست. اگر خدا و رسول او را دوست داشته باشند، حتما اهل مبارزه و مجاهده با ظلم و ستم و انحراف هستند. این نیست که ادعای ولایتمداری شان گوش فلک را کر کرده باشد، اما در برابر اشرافیت و فساد حاکمان دم نزنند و گاه در مقام توجیه آن برآیند.
✅ متاسفانه تفکر غالب بر این امر استوار است که حزب الهی، آدم حکومت است، کسی است که تحت هر شرایطی مدافع نظام است و هیچگاه با سیاست های کلان آن مخالفت نمی ورزد، نقد نمی کند و ایراد نمی گیرد حتی اگر حاکمیت در موضوعی راه خطا برود.
✅ در این نگاه، نقد اگر غیر سیاسی و غیر جناحی باشد و کلیت یک پدیده یا رفتار را در نظام را مورد هدف قرار دهد، یک نقد براندازانه، منفی و در #پازل_دشمن تعریف و تعبیر می گردد و منتقد با عنوانی چون #اپوزیسیون،#منحرف، #ضد_ولایت و ... خطاب می گردد. اما اگر یک جناح سیاسی رقیب را هدف بگیرد، انقلابی و بصیرانه تلقی می شود.
✅ اگر یک پدیده منفی را جریان سیاسی مخالفش انجام دهد، با سر و صدای زیاد آن را افشا می کنند اما وقتی به خود و یا جریان منتصب به خودشان ایرادی وارد باشد، سکوت پیشه می نمایند.
✅ اگر به یک مداح که شعری متناسب با سلیقه سیاسی اش خوانده، کسی تعریضی بزند، کمپین راه می اندازند اما اگر از آنان پیرامون وضعیت فساد در کشور بپرسیم یا بخواهیم موضع مشخصی در قبال امثال مسئله کهریزک بگیرند، یا از مطالبات کارگری و برخوردهای نادرست امنیتی با اعتراضات مشروع سخن بگویند، یا از نمایندگان رهبری پیرامون رفتارهایشان سوالی بپرسند، از وجود فساد افسار گسیخته حرفی بزنند، شما را به خروج از اسلام و انقلاب و در بهترین حالت به سیاه نمایی متهم می سازند.
✅ به نظر می آید با تثبیت این روند، م
✍ ️️سلمان کدیور
✅ علت شکست جریان حزب الهی در عرصه سیاسی، چیست؟ چرا مردم به جریان های مدعی انقلاب اقبال نشان نداده اند و نخواهند داد؟
✅ پاسخ ساده است. چون آنها ما را دوست ندارند. مردم سال به سال از حزب الهی ها فاصله می گیرند و همین اندک محبت هم از صدقه سر شهدای مدافع حرم است. به راستی چرا جریان به اصطلاح حزب اللهی در حال از دست دادن جایگاه خود در میان مردم هستند؟
✅ علت این است که این جریان هرچه میگذرد از مطالبات اساسی مردم دور و به سمت امیال حاکمیت متمایلتر می شود. و این عدم استقلال آنان از حاکمیت، سبب ورود و بهره مندی آنان از عایداتی می گردد که آنها را به درجه وابستگی می رساند. وابستگی که سبب نادیده گرفتن #حق و #عدالت می شود؛ تا از چشم مردم به تدریج بیفتند.
✅ چند مدت پیش در جمعی گفتم که اگر حقیقت را بخواهیم، جریانی به نام حزب الله اصلا وجود ندارد در کشور ما. دوستان برآشفتند. اگر «حزب الله» را مفهومی قرانی نه ساختگی بدانیم، خداوند آنها را اینگونه معرفی می کند:
✅ لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوح مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ (سوره مجادله -22)
✅ قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و (در عین حال) کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کردهاند ـ هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند ـ دوست بدارند. در دل اینها است که (خدا) ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است، و آنان را به بهشتهایی که از زیر (درختان) آن جویهایی روان است در میآورد؛ همیشه در آن جا ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند؛ اینانند حزب اللّه، آری، حزب خدا است که رستگارانند.
✅ آیه شریف؛ مهمترین صفت حزب الله را عدم وابستگی به هیچ فرد یا حزب و دار و داسته ای می داند. آنان تنها و تنها خود را به خداوند متصل کرده و خود را تنها در قبال او پاسخگو می دانند. کسانی که در برابر انحراف هیچ کس حتی اگر پدر و برادرشان باشد و یا از حزب و عشیره شان باشد سکوت نمی کنند.
قران می فرماید نمی یابی آنان را که ادعای دوستی خدا و رسول کنند، مگر اینکه چنان اخلاق و منشی داشته باشند. یعنی در آنها نفاق و استاندارد دوگانه ای نیست. اگر خدا و رسول او را دوست داشته باشند، حتما اهل مبارزه و مجاهده با ظلم و ستم و انحراف هستند. این نیست که ادعای ولایتمداری شان گوش فلک را کر کرده باشد، اما در برابر اشرافیت و فساد حاکمان دم نزنند و گاه در مقام توجیه آن برآیند.
✅ متاسفانه تفکر غالب بر این امر استوار است که حزب الهی، آدم حکومت است، کسی است که تحت هر شرایطی مدافع نظام است و هیچگاه با سیاست های کلان آن مخالفت نمی ورزد، نقد نمی کند و ایراد نمی گیرد حتی اگر حاکمیت در موضوعی راه خطا برود.
✅ در این نگاه، نقد اگر غیر سیاسی و غیر جناحی باشد و کلیت یک پدیده یا رفتار را در نظام را مورد هدف قرار دهد، یک نقد براندازانه، منفی و در #پازل_دشمن تعریف و تعبیر می گردد و منتقد با عنوانی چون #اپوزیسیون،#منحرف، #ضد_ولایت و ... خطاب می گردد. اما اگر یک جناح سیاسی رقیب را هدف بگیرد، انقلابی و بصیرانه تلقی می شود.
✅ اگر یک پدیده منفی را جریان سیاسی مخالفش انجام دهد، با سر و صدای زیاد آن را افشا می کنند اما وقتی به خود و یا جریان منتصب به خودشان ایرادی وارد باشد، سکوت پیشه می نمایند.
✅ اگر به یک مداح که شعری متناسب با سلیقه سیاسی اش خوانده، کسی تعریضی بزند، کمپین راه می اندازند اما اگر از آنان پیرامون وضعیت فساد در کشور بپرسیم یا بخواهیم موضع مشخصی در قبال امثال مسئله کهریزک بگیرند، یا از مطالبات کارگری و برخوردهای نادرست امنیتی با اعتراضات مشروع سخن بگویند، یا از نمایندگان رهبری پیرامون رفتارهایشان سوالی بپرسند، از وجود فساد افسار گسیخته حرفی بزنند، شما را به خروج از اسلام و انقلاب و در بهترین حالت به سیاه نمایی متهم می سازند.
✅ به نظر می آید با تثبیت این روند، م
۲.۹k
۲۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.