خونه جدید

خونه جدید


صبح ساعت 09:10
رانیا سرش رو روی شونه ران گذاشته بود و ران هم سرش رو روی سر رانیا اونا خوابیده بودن و تلوزیون هم روی تایمر که رفته بود خاموش شده بود سانزو روی همون صندلی خواب بود و این دو هم دیشب وقتی این سه تا خوابیدن پاشد رفت تو اتاق خودش و ران خوابید روی تخت، الان صبح بود و رانیا و ران و سانزو و ریندو هنوز خواب بودن که ناگهان گوشی سانزو زنگ میخوره
گوشی سانزو:ناز داره چه وایی قر کمرش کشته منو وایی زیر چشمی هیی منو می-
سانزو گوشیو برداشت جواب داد
سانزو:هااااا؟! *لحن خواب الود و کشدار*کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه وایی! د-... عهههه سلام مایکی! ببخشید من خواب بودم... گو.ه خوردم ببخشید جانم جان تب کنم تا شاید پ-... نه ببین چیه جانم کار داشتی؟! *داد و فریاد*
ران و رانیا که از صدای سانزو عین هواپیمای درحال پرواز که سوخت تموم کرده باشه از مبل افتادن رو زمین البته ران افتاد رو رانیا جوری که سر ران کنار گردن رانیا قرار گرفت و دوتا دستاشون تو دستای هم رفته بود
سانزو:ع.. عه! جدییییی! ک... کی؟!.. امروز؟! بیایم مقر یا... اها اها اره باشه باشه الان میایم
( خونه مایکی)
-بهشون گفتی؟! *درحال دست کردن دوریاکی* *لبخند محو*
مایکی:اره... *سرد*
مایکی روی مبل نشسته بود و پتو روی خودش انداخته بود
مایکی:سرده!
کیانا هم یکم زیر گاز رو کم کرد و یکم سریع به سمت مایکی رفت اما وقتی داشت میدوید پای مصنوعیش جدا شد
-ای وایی این باز کنده شد که!
مایکی یه لحظه با چشمای گشاد نگاه کیانا کرد
مایکی:کی..کیانا... پات...! *پشماش ریخت و همون لحن سرد رو داشت*
-به خدا توضیح میدم بابا به من چه من تو جنگ بودم سربازی رفتم وسط جنگ یه نارنجک انداختن ما هم درحال دویدن بودیم دیر فهمیدیم داشتیم همگی میدویدیم من خوردیم زمین نزدیک انفجار اینجوری شد! *حالت عصبی*
مایکی یه قطره اشک ریخت ولی چیزی نگفت
کیانا هم وقتی دید مایکی توی این حالت رفت
-الله اکبر...اینجوری نکن دیگه چرا... اشکال نداره *پا مصنوعی رو روی پای نداشتش تنظیم کرد رفت پیش مایکی نشت*دیگه همینه دیگه همین که زندم بس نیست؟! *با یه انگشت اشکاشو پاک کرد*




ادامه.....
دیدگاه ها (۳)

مایکی دستشو رو دست کیانا گذاشت که داشت اشکشو پاک میکرد سعی م...

خونه هایتانیارانیا که ز.یر ران بود با یه حالت منگ نگاهی به ر...

نیازمند یه سانزو بیدم که عین خودم دیوونه باشه🗿🤲🔥

بروبچچچچ!! من یه ایده به ذهنم رسیده از وقتی که قانون سربازی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط