ای که چشمان تو در مرتبه ی بادامی ست

ای که چشمان تو در مرتبه ی بادامی ست
خوابت انگار زمستانی ناآرامی ست

برف می بارد واین صبح پراز زیبایی
نقش گلپونه ی در حنجره ی بسطامی ست

قوری چای وغزل مزه ی دم کرده ی هل
پشت این پنجره ظاهرشدنت الزامی ست

شهرمان چادر بسیار سفیدی پوشید
این حجابی ست که در کشورمان اسلامی ست

برف می بارد واز بند دل زندانت
وقت آزادی یک شاعره ی اعدامی ست

تازگی نیست که درسینه ی ما عشق نشست
عشق یک حادثه ی دائمی ومادامی ست

آنچه از دولت این عشق سر سفره ی ماست
چند بشقاب پر از دلهره وبدنامی ست
دیدگاه ها (۱)

یادش بخیر...مادربزرگم میگفت: زمان ما دوستت دارم دائم المصرف ...

وقتی کسی جلوی شما خمیازه می کشدشما هم این کار را تکرار می کن...

"خودت رو دوست داری؟! "این اولین سوالی بود که ازم پرسید...بهش...

وقتی که من عاشق شدممن چند سال پیش دیوانه‌وار عاشق شدم، وقتی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط