خودت رو دوست داری

"خودت رو دوست داری؟! "

این اولین سوالی بود که ازم پرسید...بهش نگاه کردم و زدم زیر خنده ... گفتم اصلا مگه میشه کسی خودشو دوست نداشته باشه...
گفت : آره میشه .

زل زد تو چشامو شروع کرد به تعریف کردن "چند سال پیش یکی که دوسش داشتم همین سوال رو ازم پرسید... منم اولش خندیدم ولی هوا که تاریک شد ، تو سکوت و تنهایی شب این سوال خوره ی جونم شد ... خیلی چیزا از جلو چشمم گذشت... خیلی فکرا تو سرم چرخید... یادم اومد چقدر واسه خودم کم وقت گذاشتم و با خودم غریبه ام ... چه جاهایی از حقم کوتاه اومدم... راستش من تا اون روز هیچوقت برای خودم هدیه نخریده بودم ... هیچوقت جلو آینه یک دل سیر خودم رو ندیده بودم... حتی خیلی وقتا پشت خودم رو خالی کرده بودم ... اینا فقط یه معنی داشت ... اینکه من خودمو دوست نداشتم
... شاید برای این بود که خیلی حواسم پرت زندگیم بود... اونقدر که خودم فراموش شده بودم... "

حرفاش که تموم شد بهش گفتم چرا این سوالو ازم پرسیدی؟! گفت چون کسی که خودش رو دوست نداره نمی تونه یکی دیگه رو دوست داشته باشه...
می خوام یه بار دیگه ازت بپرسم " خودت رو دوست داری؟!

" بهش نگاه کردم ولی این بار نخندیدم...


👤 حسین حائریان
دیدگاه ها (۱۲)

ای که چشمان تو در مرتبه ی بادامی ستخوابت انگار زمستانی ناآرا...

یادش بخیر...مادربزرگم میگفت: زمان ما دوستت دارم دائم المصرف ...

وقتی که من عاشق شدممن چند سال پیش دیوانه‌وار عاشق شدم، وقتی ...

سلبریتی در ایران اینجوریه که با کلی چاپلوسی وارد صداوسیما می...

رویاها👌وقتی این متن رو خوندم به ذهنم یه تلنگر زده شدکه اگر د...

یه وقتا انقدر کسی رو عمیق دوست داری که خودتو تو تلاش برای نگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط