خلعت عشاق را میداد خیاط ازل

خلعت عشاق را می‌داد خیاط ازل
بر تن من خلعت از خاکستر گلخن برید

#محتشم_کاشانی
دیدگاه ها (۱)

از شب به شب گريخته‌ايمدست‌هايت را به تاريکی فرو ببرو هرچه را...

بنیاد من بکَنْد غمت در شب فِراقروی فراق و روی غم و روی شب، س...

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمردیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی#...

به یک قرار بود آب چون گهر گرددبهار زنده‌ دلان را خزان نمی‌ ب...

خوبای قم /دایی محمد درویش /عقاببارها گفته‌ام و بار دگر می‌گو...

از درد ترک خورده و از زخم کبودیمکوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم...

پارت ۲ ( خانوما ) اگه غلط دیکته دیدید معذرت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط