باید که تو باشی و تو باشی و تو باشی

باید که تو باشی و تو باشی و تو باشی
تا در دل تاریک شبم نور بپاشی

باید که تو باشی و بمانی به کنارم
چشمان تو مانند گل و ترمه و کاشی

باید که تو باشی که من آرام بگیرم
اینجا چه غریبم تو اگر یار نباشی

باید که تو باشی و تمام غزلم را
تا قاب بگیری بگذاری لب کاشی

باید که تو باشی تو ای عشق همیشه
در خانه ی تنگ دل من بلکه تو جا شی

تا مرغ دلم بر لب بام تو نشیند
باید که تو باشی و تو باشی و تو باشی..


@d_f
دیدگاه ها (۳)

💖 💖 💖 باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزلقلمی دست من افتاد ب...

رسمی نباش پیش من ... اینجا اداره نیستقلبم سند به نام تو خورد...

#امشب غزل بر #موج_دریا مینویسمدریای #عشقم را همینجا مینویسم#...

#دل-که-تنگ-است-کجا-باید-رفت؟ به در و دشت و دمن؟ یا به باغ و ...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

فیک ببر سیاه پارت ۱۸(ده روز بعد. صبحی که انگار تصمیم گرفته ب...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط