او خدای بالای سری

کوچنه مجنون و لیلی که تماشا نیکنه

او خدی بالای سری سیلی وایما نیکنه
دیدگاه ها (۱)

دلوم تنگه گلم نیپرسه

نازلوم

یونه هر روز و شو ارمونم

کجه رهدی گل بالا بلندوم

اِسپند نسوزاندم و آبی نفشاندماندوهِ خودم را به خیابان نکشاند...

دو پارتی وقتی از بالای ساختمون …..فشار دسته گل در دستانش شل ...

پارت ۳۳جیمین: چرا امدی...... سرد.... لارا: گفتم یه سری بزنم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط