هرشب از قاب عکس بیرون می آید

هرشب از قاب عکس بیرون می آید

چرخی در خانه می زند

کنار تختم می نشیند
 
دلشوره هایم را از روی موهای نقره ایم

 کنار می زند

پانسمان قلب مجروح مرا عوض میکند
 
و دوباره به قاب بر می گردد

مادرم چه درخاک چه در قاب

همیشه دلواپس است !
دیدگاه ها (۹)

در من کوچه ایست که با تو در آن نگشته امسفریست که با تو هنوز ...

لیس من الأدب أن تجرح مشاعر الناس ، وتقول: أنا صریح ، فـ هناک...

قلب،مهمانخانه نیست که آدم ها بیاینددو سه ساعت یا دو سه روز د...

مجنون ومجنونه فی مستشفی المجانین یتمشون بجنب حمام السباحه .ا...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

صحنه پارت دهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط