دیگه دلمون برات خیلی تنگه دلبر...
دیگه دلمون برات خیلی تنگه دلبر...
بقولِ حسین جانِ منزوی:
[از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم]
مثل شیرینیِ زیاد از حدی که میزنه دلتو ، دلمونو زده دیگه!
از کدوم سَم و زهری درس کردن که وسطِ خندیدناتم پیداش میشه و خندتو زهرآلود میکنه.
یهو وسطای حرف زدنت غرقت میکنه لایِ یسری از خاطرات که درد میشه رو دلت..آوار میشه رو سرت.
میگما دلبر؛
میگن هر زهری پادزهرش هس، کلِ دنیارو بگردی واسِ این درد لامصب درمونی پیدا نمیکنی غیرِ بودنت
اصن تو باید پادزهرِ کلِ لحظه ها باشی
از بس که هر لحظه مون پُر از "توئه"
بیا درمونمون کن جونم..
یه تنِ نحیف و یه دلِ کوچولو که از داغِ رفتنت هنوز تیکه شکسته هاش جمع نشده رو چه به این همه صبر!🙂
بقولِ حسین جانِ منزوی:
[از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم]
مثل شیرینیِ زیاد از حدی که میزنه دلتو ، دلمونو زده دیگه!
از کدوم سَم و زهری درس کردن که وسطِ خندیدناتم پیداش میشه و خندتو زهرآلود میکنه.
یهو وسطای حرف زدنت غرقت میکنه لایِ یسری از خاطرات که درد میشه رو دلت..آوار میشه رو سرت.
میگما دلبر؛
میگن هر زهری پادزهرش هس، کلِ دنیارو بگردی واسِ این درد لامصب درمونی پیدا نمیکنی غیرِ بودنت
اصن تو باید پادزهرِ کلِ لحظه ها باشی
از بس که هر لحظه مون پُر از "توئه"
بیا درمونمون کن جونم..
یه تنِ نحیف و یه دلِ کوچولو که از داغِ رفتنت هنوز تیکه شکسته هاش جمع نشده رو چه به این همه صبر!🙂
۷.۰k
۲۴ دی ۱۳۹۹