واس گفتن من شعر هم ب گل مانده نمانده عمریو صدها سخن بدل
واس گفتن من شعر هم ب گل مانده .نمانده عمریو صدها سخن بدل مانده..صدا صدا ک مرحم فریاد بود زخم مرا .ب پیش درد عظیم دلم خجل مانده..از دست عزیزان چه بگوییم گله ی نیست گر هم گله ی هست دیگر حوصله ی نیست.سرگرم ب خود زخم زدن در همه عمرم هرلحظه جز این دست مرا مشعله ی نیست
- ۱.۶k
- ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط