وقتی آموزشی بودیم یک عکس دوتایی با لباس نظامی گرفتیم و د

وقتی آموزشی بودیم، یک عکس دوتایی با لباس نظامی گرفتیم و در شبکه اجتماعی گذاشتیم، بعضی‌ها گفتند دارید میرید برادرکُشی داعش! ما آنجا بودیم و دیدیم، مسلمان ماشه اسلحه‌اش را در دهان کودک شش‌ساله نمی‌چکاند، اطراف حرم حضرت زینب (س) خیلی خوب می‌شد رد جنایت داعش را دید، مدافعان حرم مثل جان شیرین خودشان از حرم دفاع می‌کردند، ناموس اسلام برای همه ما، چه شیعه چه سنّی عزیز بود، داعشی‌ها خودشان را مسلمان جا زده بودند، با یک پرچم دروغین سیاه با نوشته «لا اله الاّ الله» تا چهره مسلمان‌ها را بد کنند اما نتیجه آن، اتحاد بیشتر و بهتر اهل سنّت و شیعه برای نابودی‌شان شد، واقعیت را از نزدیک دیدم از یک‌متریِ ویرانه‌های جنگ.
الحمدلله سلمان مرا پیش خدا و اسلام روسپید کرد، حراج ناموس مردم می‌دانی یعنی‌ چه؟ کشته‌ شدن بچه‌های ۸،۷ ساله و سربُریده‌ شدن آن‌ها به این دلیل که مسلمان واقعی هستند یا مثل وحشی‌ها، خانه بندگان خدا را ویران‌کردن یعنی چه؟ من این‌ها را، حال بد و غصّه مردم سوریه را از نزدیک دیدم، داعشی‌ها بویی از مسلمانی نبرده بودند.

🌷 شهید سلمان برجسته🌷

📎 به روایت پدر شهید
دیدگاه ها (۰)

"#شهدای_آسمانی "راه عشق را ...از شیر حلال مادرملقمه ی حلال پ...

شهید به قلبت نگاه میکنداگرجایی برایش گذاشته باشیمی آیدمی م...

اصغر همیشه به فکر رفتن به سوریه بود، دغدغه عجیبی برای اعزام ...

اگر دو چیز را رعایت ڪنیخدا شهادت را نصیبت مے ڪند؛یڪے پُر تلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط